خلاصة:
گفتمان وهابیت در طول حیات 250سالۀ خود، فرازونشیبهای بسیاری داشته است؛ اما آنچه بسیار مشهود است، دگردیسی و تحول وهابیت در حوزۀ مسائل سیاسی ـ مذهبی است. این جریان مدعی سلفیگری در ابتدای شکلگیری، رویکردی خشن به مذهب داشت؛ به این صورت که گفتمان وهابیت، هم در حوزۀ مسائل اجتماعی و هم در سیاست، برگرفته از افکار محمدبنعبدالوهاب بود. درواقع محمدبنسعود، مجری احکام و فتاوی محمدبنعبدالوهاب بود. بهتدریج این روند تغییر پیدا کرد و اکنون اگرچه پیوند آلشیخ و آلسعود وجود دارد، کیفیت تفاهم این دو، با گذشته تفاوت بسیاری پیدا کرده است. در عصر حاضر، این آلشیخ است که متأثر از آلسعود است. این دگردیسی باعث شده است که رویکرد وهابیت در حوزۀ مسائل اجتماعی و سیاسی تفاوت محسوسی داشته باشد. این پژوهش با بررسی این تفاوتها به وضعیت وهابیت در حال حاضر پرداخته است.
Since its establishment, 250 years ago, the Wahhabi discourse has seen ups and downs. What is very eye-catching is the metamorphism in Wahhabi discourse in political and religious spheres. In the very beginning this school had a violent approach to religion, affected by Muhammad ibn Abd al-Wahhab ideas in both social and political issues. In fact, the king Muhammad bin Saud was a tool in Muhammad ibn Abd al-Wahab's hand, obeying his orders. Gradually, the situation changed and although there is still the famous alliance between the two, it has changed very much. Right now, this is the Muhammad ibn Abd al-Wahab's descendants that obey the rules of Muhammad bin Saud dynasty. We can say that the Wahabi ideology has endured a kind of metamorphism. This research, by a descriptive – analytic method will discuss this issue.