خلاصة:
ظهور و تکامل مضاميني نظير نهضت نرم افزاري ، علوم انساني اسلامي ، و الگوي اسلا مي
ايراني پيشرفت در طيفي از تئوري محوري تا عمل گرايي ، از عزم ايرانيان براي تبيين مباني
يک تمدن اسلا مي ـ ايراني حکايت دارد. مباني اين تمدن اگرچه از هفت هزارسال پيش تا
امروز به صورتي شفاهي و انتزاعي در ناخودآگاه اين مردم توسعه يافته ، اما در هيچ دوره اي
اين چنين براي ايجاد تراضي منطقي ميان تمامي مؤلفه هاي ايراني و اسلامي آن تلا ش نشده
اســت . در همين راســتا و به منظور دستيابي به تبييني جامع نگر از الزامات مديريتي الگوي
اسلا مي ايراني پيشرفت ، اين مقاله به مرور سيستماتيک ابعاد فلسفي و مديريتي طرح اين
موضوع پرداخته و يک فاصله ميان عقول و حکم نظري و عملي و يا عدم همخواني ميان
جهان بيني و معرفت شناســي اسل مي ـ ايراني با روش شناسي مديريتي موجود را شناسايي
نموده است . در ابتدا براي تقريب ميان نظر و عمل اسلا مي و با نگاهي به اقدامات برجسته
فلســفه غربي در قالب الگوي موســوم به پارادايميک گفتمان هاي رايج فلسفي ، سياسي و
اجتماعــي در ايران معاصر، موضوع الگوي اســلا مي ايراني پيشــرفت به اجمال تحليل و
ارزيابي گرديده و در نهايت کليد مســئله را تقريب ميان حکمت نظري و عملي اســلا مي
ـ ايراني در قالب يک متاپارادايم از جهان بيني و معرفت شناســي تا روش شناسي تشخيص
داده ، که بر حسب مشخصات مورد اشاره براي آن استدلا ل لزم آورده شده است . رهيافت
اين تحقيق زمينه ســاز طرح يک پارادايم مديريت اســلا مي ـ ايراني و يا فلســفه مضاف
اســلا مي ـ ايراني در باب مديريت و براي حرکت به ســوي تمدن اسلا مي ـ ايراني متعالي
خواهد بود. جزئيات پارادايم مذکور در طي مقاله دوم ارائه شده در اين کنگره و زير عنوان
مديريت متعالي (Motaali/Transcend management) معرفي شده است