ملخص الجهاز:
"هم از این روست که گاه منتقد پس از آنکه در حیطهی فلسفه و جهانبینی هنرمند و بالطبع اثر هنری،زیباییشناسی و ساختار و یا مضمون از پیشرفت و تحلیل و تفسیر باز میماند،به حیطهی ادبیات و کلام باز میگردد و به دلیل ویژگی کاملا ذهنی و انتزاعی ادبیات به یاری واژهگزینیها، محفوظات لغوی و معلومات ادبی،سعی بر تجسم و تصوربخشیدن چیزی میکند که از اثر هنری درمییابد و یا میخواهد به مخاطب خویش القا نماید.
بنابراین، (به تصویر صفحه مراجعه شود) محراب مسجد پاریس،به سبک موری کلاسیک،ساخت دههی 1920 همواره نقد با لایههای پنهان و بیشماری همراه است که ممکن است خواننده یا مخاطب امکان کشف یا تحلیل آنها را نداشته باشد.
از آن جایی که هر منتقد هنری مبنای کار خود را بر نوعی قرارداد فردی یا اجتماعی یا هر دو استوار میسازد،بهطور طبیعی به مجموعهی ثابتی از ملاکها و ادبیاتی رجوع میکند که قبل از خلق اثر وجود داشته و مورد استفاده بوده است.
@تلاشی برای جایگزینی اگرچه معمولا نقد برداشتن لایههای پنهان و در واقع ترجمهی بصری،صوتی و حرکتی است که با کلام صورت میگیرد،اما بههرحال باید همواره اثر هنری را تفسیر، تحلیل و آسیبشناسی کند و در مجموع در خدمت آن باشد نه به جای آن بنشیند.
بااین حال مخاطب باید حداقلی ثاز دانش و درک عمومی را داشته باشد که تشخیص دهد نقدی که منتقد ارائه میدهد،تحلیلی است واقعی از آنچه در اثر هنری وجود دارد نه آنچه ذهنیات و تعصبات شخصی اوست که به اثر نسبت داده است؛هرچند احساس شخصی منتقد بخش مهمی از روح نقد است و هر نقد هنری ناگزیر بدان نوعی وابستگی دارد."