خلاصة:
ابن فارض مصری از ستارگان درخشان آدب عرفانی است. هر گاه در دیوان این شاعر و عارف
بزرگ نظری بیندازیم» در قصائدش به اموری بر می خوریم که اشعارش بدان ممتاز و برجسته بوده و از
خصیصههای شعری او بشمار می آید. از ویژگی های بارز شعر او فتح باب تراسل در میان حواس است که
از بسآمد بالایی در دیوان شاعر برخوردار است. منظور از تراسل حواس - که از مهمترین ویژگی درونی
مکتب سمبولیسم می باشد - این است که هر یک از حسها وظیفه و ویژگی خود را به حس دیگری واگذار
نماید؛ مثل: دیده شدن شنیدنیهاء شنیدن با چشم» دیدن با گوش و بوئیدن با دست. در این خصوص شاعر
از حدیث «قرب نوافل» بهره گرفته است.
ان فارض شاعری عمیقا معنی گرا و مکتبی است؛ چرا که راهنما و دلیل او برای تبیین جهان و تمامی
شئونات هستی و رابطه انسان با خدا تفکری چهارچوب دار و منظم است.
حال سعی در این مقال بر اینست که این ویژگی ممتاز و بارز شعری ابن فارض با توجه به رویکرد
عرفانی آن بررسی و نمایانده شود.
ملخص الجهاز:
فـکلي لـسـان نـاظــر مسمع ، يـد لنطـق و إدراک وسـمع و بطشـــۀ (به تصویر صفحه رجوع شود) فعيني نــاجت واللـسان مشـاهــد و ينـطق مني السمع واليـد أصغــت و سـمعي عين تجـتلي کل مـا بدا و عيني سمع إن شدا القـوم تنـصت و منـي عن أيد لـساني يد کـمــا يدي لي لسان في خطـابي و خطبتي ٍ کذاک يدي عين تري کل ما بدي وعيـني يـد مبسوطۀ عنـد سطـوتـي و ســمعي لسان فــي مـخاطبتي کذا لساني فـي إصغائه سمع منـصت بخاطر اتحاد موجود بين اعضاي بدن و جهان هستي است که چشم من سخن مي گويد و با معشوق مناجات مي کند، زبانم مشاهده کننده جمال و زيبايي بوده و به سخن در مي آيد، گوشم سخن مي گويد و دستم به سخن گفتن گوش ، گوش فرا مي دهد، گوشم چشم شده و کار او را انجام مي دهد تا هر چه پيدا شود گوشم آن را در مي يابد و چشمم نيز گوش شده تا هر غنايي و صوتي را که از اشخاص ديگر صادر مي شود، چشم من شنوايي ظاهر کند و گوش فرا دهد و دريابد و زبان من نيز دست من شده است تا از سر قوت و قدرت افعال و کارهايي را 59 که پيش از اين مخصوص دست بوده اکنون همه آن از زبان من ظاهر شود همچنان که دست من زباني شده که با کسي سخن گويم يا خطبه اي را بيان کنم که آن به دست من از من صادر مي شود.