خلاصة:
مولوی از بزرگترین عارفان داستانپرداز ادب فارسی است که بهقصد بیان نکات اخلاقی و عرفانی به داستانسرایی خصوصا قصص قرآن روی آورده است. یکی از ارکان مهم داستانهای قرآنکه در مثنوی مورد استفادة مولوی قرار گرفته است، شخصیتها و چهرههای قرآنی خصوصا پیامبران میباشند. مولانا در مثنوی از بسیاری آیات قرآن بهره گرفته است و یکی از شگردهای مهم مولانا در برخورد با آیات قرآن کریم تاویل و تفسیر ذوقی و عاشقانۀ آنها است. تاویل در فرهنگ اسلامی و بهخصوص در ادب عرفانی، اصطلاحی معروف است که تحت عنوان تفسیر باطنی و از ظاهر به باطن رفتن بهکاربرده میشود. اصولا اعتقاد به باطن امور در مرکز تفکر مولاناست به همین دلیل او به تاویل توجهی ویژه دارد. او معتقد است که قرآن کریم دارای باطنی است که در زیر ظاهر الفاظ پنهان است. تاویل آیات قرآن کریم در مثنوی شیوهای از تفسیر است که باطن را از ورای ظاهر و با معیار عشق و ذوق بیرون میآورد؛ ولی ظاهر را نفی نمیکند. یکی از مهمترین شرایط تاویل از نگاه او، تاویل خویش است که خودشناسی و تزکیة نفس را ضروری میکند و نتیجة آن است؛ به این معنی که تاویل باید آدمی را به رحمت خداوند امیدوار کند.
Mowlavi is one of the greatest mystics of the storyteller of Persian literature who has turned to the story of the Qur'an, in order to express ethical and mystical points. One of the important elements of Quranic stories, which are used in Mathnavi by Rumi, are the characters and figures of the Quran, especially prophets. Rumi has used many Quranic verses in Masnavi, and one of Mowlana's most important techniques in dealing with Quranic verses is their interpretation and luscious interpretation Interpretation in Islamic culture, especially in mystical literature, is a term that is used as an esoteric interpretation and from the appearance to the backwardness. Basically, believing in the backbone of affairs is at the heart of the Maulana thinking, for which he is paying special attention to the interpretation. He believes that the Holy Quran has an inner one hidden under the appearance of words. The interpretation of the verses of the Holy Qur'an in Mathnavi is a tangible form of exegesis that transcends inwardness beyond appearance and with the standard of love and taste, but does not negate the appearance. One of the most important conditions of interpretation in his view is his interpretation that necessitates self-knowledge and cultivation of the soul, and the result is that it means that the interpretation should hope for God's mercy.
ملخص الجهاز:
در حقیقت نزد عرفا و بهویژه مولانا، تأویل درست همان دعوت به دریافت اسرار امور است که با تجربة عرفانی، شهود باطنی، رؤیت باطنی و قرار دادن الفاظ بر معانی حقیقی پدیدار میشود؛ اما با این حال مولانا در مثنوی با صراحت میگوید که تفسیر و تأویل قرآن را فقط باید از خود قرآن گرفت و یا از کسانی که آتش در هوسشان زدهاند.
تأویل به معنی یاد شده، بیشتر از جاهای دیگر با حقیقت باطنی جور درمیآید و تأویل متشابه یعنی حقیقت باطنی آیههای متشابه، حقیقتی که جز خدا یا راسخان در علم کسی آنها را نمیداند، مولانا در مثنوی میگوید: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} علامة طباطبایی معتقد است که معنای باطنی مانند معنای ظاهری، مدلول لفظ است و هر دو از کلام اراده شدهاند، جز آنکه افراد سطحینگر به درک آنها نائل نمیشوند (ر.
تأویلهای عاشقانه در مثنوی مولانا جلالالدین محمد بلخی در مثنوی که آن را تفسیر صوفیانه لقب دادهاند به لحاظ ظاهر و معنی به فراوانی تحت تأثیر قرآن کریم است و در فضاهای گوناگون وجودی و عرفانی از طریق تمثیل، استشهاد و استدلال و به جهت تیمّن و تبرّک، تجلیل، حکمت، پند، هشدار، انذار، تشویق و تسبیح، بهرهگیری از قصص قرآنی در فضای عشق و وجد، آیات الهی را تأویل میکند.
با توجه به اینکه عشق جوهرة وجود مولاناست برای بیان مفاهیم عرفانی خود از آیات قرآن کریم برداشتهای کشفی دارد و البته این تأویل او هرگز به معنای نفی ظاهر آیات الهی نیست.
Tafsir Quran, translated by Mohammad Baqer Mousavi Hamedani, Ch 23, Tehran: Islamic Publications.