ملخص الجهاز:
"طبعا نمیتوان انکار کرد که حمایت از استعداد یک انسان و قابلیتهای او توسط هرمرجع قدرتی،اعم از اقتصادی،سیاسی یا فرهنگی،قطعا با مطامعی همراه است که ممکن است مشروع یا نامشروع باشند،ولی به هرحال چنین حمایتی مستلزم اعمال سلیقهها و معیارهای همان مرجع است که قدرت خود را از طریق به کارگیری و تسلط بر وسائل ارتباط جمعی و سازوکار قند و شلاق اعمال میکند.
تأثیر ترویج چنین سازوکاری طبعا به صورت یک چرخه عمل خواهد کرد؛بدین ترتیب که هنری که اینگونه تولید شده باشد(همچنانکه در پاسخ به پرسش اول آمد)در واقع به فن و تکنیک خدمت میکند و به بازتولید خود و فرآیند تولید بر اساس منفعت و ضرر یا همان پاداش و مجازات خواهد پرداخت.
محدودیتها به صورت سدی در مقابل انرژی غریزی انسان برای آفرینندگی و نوآوری عمل میکند و موجب انباشت و تمرکز آن نیرو میگردد که در صورت هدایت هدفمند،سازنده خواهد بود و در غیر این صورت،مخرب و ویرانگر میشود.
نمیتوان ادعا کرد که جامعهشناس هنر تأثیری مستقیم بر تولید و ماهیت یا کیفیت و فرم آثار هنری داشته باشد،ولی شناخت این سازوکارها در تبیین سیاستهای فرهنگی و برنامهریزیهای کلان اجتماعی میتواند به کار آید؛ضمن اینکه قطعا شناخت این فرایندها بای نخبگان فرهنگی و گردانندگان جامعه موجب میشود که آنها از طریق پی بردن به تمهیدات رسانهها،به راههای خردمندانهای برای پالایش وضعیت موجود دست یابند.
این عده قطعا برای تعمق و تأمل عمیقتر و جامعتر در آثار هنری باید بیاموزند که چگونه در مواجهه با آثار هنری از ذائقهی شخصی خود فاصله بگیرند و جهانبینی هنرمند و تأثیر آن بر اجتماع و همچنین فنآوری به کار گرفته شده در اثر هنری را که به منزلهی زبان تازه خواهد بود،کشف و استخراج کنند."