ملخص الجهاز:
"حتی اگر در نقد و بررسی ما مبالغه شده باشد،آیا میتوان دموکراسی را مطلقا نظامی آرمانی و ایدهآل دانست که هیچ شک و شبههای در آن جایز نیست و حقانیت آن،امری بدیهی و طبیعی است؟ممکن است ایراد شود که چه نظامی در مقابل دموکراسی توصیه میشود که این بحث دیگری است و غرض من از این مقوله طرد یک شیوهی ادارهی جامعه به نفع شیوهی دیگر نیست بلکه توضیح این مطلب است که مطلق بودن ارزشهای دموکراتیک به طرق مختلف برای ما طبیعی و بدیهی جلوه داده شده و به ما قبولانده شده که دربارهی این امر تردید جایز نیست و از این طریق هرآنچه تحت عنوان دموکراسی به ما دیکته شود،باید طبعا بپذیریم و مورد ستایش قرار دهیم و کسانی که را که مدعی پرچمداری این نهضتاند در هرصورت به سروری قبول کنیم.
بدین ترتیب،امپراتوران خوش ذوق و صاحب ذکاوت معاصر تسلط خود را با استفاده از هنر و هنرمندان تحقق میبخشند،در حالی که این آزادیمآبی آنها در پروبال دادن به هنرمندان موجب میشود که نظام سلطهگرانه با استفاده از خبرگی این خواص فرهنگی،هرچه بیشتر و عمیقتر تحکیم و تثبیت گردد و این کاری است که در عصر حاکمان عامیای که برای کسب شأن و اعتبار خود به حمایت هنرمندان و جلب و جذب آنان میپرداختند رخ نمیداد،زیرا آنان از ابراز صریحتر و روشنتر مکنونات و اهداف خود ابایی نداشتند و این امر باعث میشد تا جایگاه هنرمندان به عنوان خالق اثر هنری و مبدع فرم و محتوای آن مخدوش شود و بلکه به نقش درجه دوم کاهش یابد تا همواره احساس کنند که تحت سلطهاند و اجبار به پذیرش نظریات حامی قدرتمند خود دارند؛ حامیای که معمولا صاحب حداقل درک و بینش هنری به ندرت بود."