خلاصة:
ریشة بخش مهمی از ادبیات غنایی خاور میانه را باید در کتب آسمانی عهد عتیق و عهد جدید یافت. از منظر این کتب، خداوند و عشق مساویِ همند و عشق در ذره ذره موجودات عالم گسترش یافته است. در متون اولیة اسلامی محبّت به طور متعادل به عنوان رابطهای دو طرفه میان خدا و بنده وجود داشته است، امّا تجربة عشقی با چنان غلظت که آغازگرِ آن خدا باشد، برگرفته از انجیل است که بعید نیست در قرن دوم هجری با ترجمه شدن متون یونانی به عربی، واردِ متون عربی و بعد از آن فارسی شده باشد. ابن عربی از جمله متأثرانِ از اندیشوران یونان است. دور نمینماید که عشق ترسیمی او اثری از اندیشههای یونانی در خود داشته باشد. در متون قرون شش به بعد، تجربة عشقی، در غلظت حتّی از تورات و انجیل فراتر میرود و به قول مولوی به عشقی خونی تبدیل میشود. تأثیرپذیری ابن عربی به معنای شیفتگی و دلدادگی او نیست. بلکه تنها لحاظ کردنِ این اندیشهها در کنار صدها اندیشة دیگر است. آنچه در این مقاله مطرح میشود، هیچ ارتباطی با دیدگاه آسین پالاسیوس در مورد ابن عربی ندارد.
We must look for the root of an important part of the lyrical literature of the Middle East in the heavenly books of the Old Testament and the New Testament. From the point of view of these books, God and love are equal and love has spread in every part of the universe. In the early Islamic texts, love has existed in a balanced way as a two-way relationship between God and the servant. But the experience of love with such concentration which is initiated by God is taken from the Bible. It seems that by translating Greek texts into Arabic, He entered Arabic texts and consequently Persian. Ibn Arabi is one of the most influential Greek thinkers. It seems that his love is influenced by the ideas of ancient Greece. After the sixth century, the experience of love goes beyond even the Torah and the Bible in concentration and in Rumi's words, it turns into dangerous love. Ibn Arabi's influence does not mean he is fascinated and affectionate, rather, it is only to consider these ideas along with hundreds of other ideas. What is presented in this article has nothing to do with Asin Palacios's view of Ibn Arabi.
ملخص الجهاز:
مقاله پژوهشي عشق در کتاب مقدس با تأکيد بر نگاه ژوزف مورفي و ابن عربي محمد علي وثوقيان1 سيد محمد اميري2 عطا محمد رادمنش3 چکيده ريشة بخش مهمي از ادبيات غنايي خاور ميانه را بايد در کتب آسماني عهد عتيق و عهد جديد يافت.
در متون اولية اسلامي محبّت به طور متعادل به عنوان رابطهاي دو طرفه ميان خدا و بنده وجود داشته است، امّا تجربة عشقي با چنان غلظت که آغازگرِ آن خدا باشد، برگرفته از انجيل است که بعيد نيست در قرن دوم هجري با ترجمه شدن متون يوناني به عربي، واردِ متون عربي و بعد از آن فارسي شده باشد.
در اين بخش فقط به وجود موضوع عشق و عاشقانهها در کتب آسماني عهد عتيق و جديد اشاره شده و از سخنان ژوزف مورفي جهت شرح و بسط کلام استفاده ميشود.
پيشينۀ تحقيق دربارة عشق و ارتباط آن با مفاهيم ديگر نظير عقل، پايان نامهها و مقالات گوناگوني نوشته شده است؛ امّا در مورد بررسي عشق در کتاب مقدس و ارتباط با آن با اندیشههای ابن عربي و مورفي، تاکنون تحقيقِ مستقلّي صورت نگرفته است.
در متون اولية اسلامي محبّت به طور متعادل به عنوان رابطهاي دو طرفه ميان خدا و بنده وجود داشته است، امّا تجربة عشقي با چنين غلظت که آغازگرِ آن خدا باشد، برگرفته از انجيل است که بعيد نيست در قرن دوم هجري با ترجمه شدن متون يوناني به عربي، واردِ متون عربي و بعد از آن فارسي شده باشد.
در ابتداي کتاب Love is Freedom به تأويل و تفسيرِ عرفاني بخشي از اين غزلها پرداخته است.
در اين فصل از عشق به عنوان بهترين عطيّة خدا به مردم نام برده شده است.