خلاصة:
مفهوم " برتر از هستی" عنوانی است که فلوطین برای " احد" در نظر می گیردء تا آن را از هر
گونه تعیّنء انقیاد و کرت متعالی سازد و این تعالی چنان فاصله ای میان منشا و مبدا هستی(احد)
و سایر باشندگان ایجاد میکند که محوری ترین عناصر عرفانی یعنی " ارتباط" و " عشق" را
به چالش می گیرد.
نگرش عارفانهی فلوطین از بنیاده فلسفی است و در رویکرد عارفانهی او به فلسفه شورء شوق
و ذوق عارفانه که از ویژگیهای عرفان شاعرانهی شرقی استء آثری به چشم نمیخورد. هر چند
اندیشهی فلوطین در این باره زمینه ساز عرفان نظری و موّثر در آراء فیلسوفان و عارفان مشرق
زمین بوده استء اما عرفان او اساسا بر بنیاد اندیشهی فلسفی یونان استوار است. مفهوم " برتر از
هستی" برداشتی است از ایدهی نیک در اندیشهی افلاطون و فلوطین این مفهوم را وامدار اوست.
به کارگیری این مفهوم و نیز پیراستن " احد" از هر گونه ویژگی آشنای انسانی همانندء اندیشه
عشق» آگاهی» اراده» عنایت و بخششء او را به مفهومی ناشناس» بیگانه و بی نهایت دور و نیز
خدایی خاموش و سرد بدل میسازد
این مقاله به بررسی مفهوم " برتر از هستی" جهت تبیین منشا و مبدا عالم از دیدگاه فلوطین و چگونگی کاربرد آن در متعالی ساختن " احد" و نیز تبعات این نوع رویکرد در سیر آفرینش
میپردازد. تعالی " احد" در کاربرد مفهوم " برتر ازهستی"» مفهوم "آفرینش" را نیز به " فیض
بدل میسازد تا تبیینی باشد جهت عدم نیاز به اراده و آگاهی خداوند.
ملخص الجهاز:
ب : پرسش ها: مفهوم " برتر از هستي" در نظام انديشه ي فلوطين در بردارنده ي چه معاني است و دليل رويکرد او به اين مفهوم جهت ناميدن " احد" به عنوان منشأ و مبدأ هستي چيست ؟ از چه پيشنيه 109 اي برخوردار است ؟ و تبعات اين گونه رويکرد به منشأ هستي يا خداوند چيست ؟ و آيا اساساً تعالي بي حد و حصر که باعث مي گردد امکان هر گونه ارتباطي ميان خداوند و انسان به کلي از ميان برخيزد و نيز به شکاف و جدايي ژرفي ميان او و عالم و آدم منجر شود الزامي است ؟ ج : ضرورت تحقيق : از آن جايي که فلسفه ي عرفاني فلوطين در انديشه ي فلسفي، عرفاني و ادبي مشرق زمين به ويژه ايران منشأ اثر بوده است ، بايد به شناخت مفهوم کليدي فلسفه ي او يعني مفهوم " برتر از هستي" پرداخت و نشان دارد که رويکرد عرفاني فلوطين به فلسفه در نظام هستي شناسي او فاقد عناصر محوري و بنيادي در عرفان شرقي يعني مفهوم هاي " ارتباط " و " عشق " است .
و فقدان اين عناصر در انديشه ي عرفاني او جهت تبيين تعالي خداوند، از سويي وجوه فلسفي انديشه ي فلوطين را آشکار مي سازد و از سويي ديگر خداي ساکن و ساکت و سردي را به نمايش مي گذارد که فاقد هر گونه رابطه ي شورانگيز است اين تحقيق با نشان دادن اين موضوع که فلوطين مفهوم " برتر از هستي " را وام دار انديشه ي افلاطون است و نيز متأثر از انديشه ي پيشينان خود درباره ي تعالي خداوند و نيز چگونگي نظام آفرينش در کاربرد سه گانه ي احد، خرد و نفس است ، نتيجه مي گيرد که فلوطين به رغم به کارگيري عناصر عرفاني چون نفي فرديت ، شهود و خلسه ، هم چنان در قلمرو فلسفه باقي مي ماند.