خلاصة:
چکیده مهدی اخوان ثالث شاعر بزرگ معاصر، یکی از ستونهای شعر نوین فارسی است. بخشی مهم از میراث شعری اخوان ثالث را تغنیات، غزلها و غزلوارههای او برمیسازد. دغدغههای نظری م. امید دربارة شعر و شاعری نیز پیوندی استوار با تلقی او از تغنّی و غزل و جوهر غزل و غنا دارد. آنچه در این گفتار صورت گرفته، نگاهی اجمالی به محتوا و صورت تغنیّات اوست. عشق در شعر و اندیشة مهدی اخوان ثالث، برخلاف بسیاری از معاصران، واجد همان صفاتی است که از روح یک انسان عارفمآب سنتی سراغ داریم. زبان اخوان ثالث در غزلوارهها به مانند سایر اشعار موفق او از ترکیب دو وجه "آرکائیسم" و "زبان امروز" و پیوند این دو در بستر "گرایش به منطق نثر" سامان یافته است. تفاوت اصلی زبان شعر اخوان در این آثار با سایر اشعار او در این است که در اینجا آرکائیسم رنگ کمتری دارد و گرایش به منطق نثر، خاصه در افتتاحیة اشعار نمود کمابیش بیشتری دارد. زبان اخوان ثالث در غزلوارهها، در لحظههای اوج، به سوی آرکائیسم حرکت میکند. تصویر نیز در شعر مهدی اخوانثالث و خاصه در غزلوارههای وی نقشی بسیار مهم دارد؛ اما موفقیت او تقریبا آنگاه به دست میآید که شعر وی به "شعر نحو" نزدیک میشود. نگاهی به برخی صنایع و شگردهای پر کاربرد در تغنیات م. امید، بخش دیگر این گفتار است.
ملخص الجهاز:
اخوان ثالث حتي آنگاه که در ابتداي "آخر شاهنامه"، از خوابها و روياهاي شيرين اما تعبيرناشدني "اين شکسته چنگ بيقانون" سخن ميگويد، تصوير عالي آن "ايام شکوه و فخر و عصمت" را نه فقط در آيينة "بارگاه پرفروغ مهر" و "طرفه چشمانداز شاد و شاهد زرتشت" ميبيند، که نيز يکي از تصاوير آن جهان عالي و مثالي براي وي در ديدار "پريزادي چمان سرمست/ در چمنزاران پاک و روشن مهتاب" رخ مينمايد (اخوان ثالث, 1378: 79)؛ تصاويري از اينسان که در برخي از اشعار نامدار وي نمود دارند: - ما کاروان ساغر و چنگيم/ لوليانِ چنگمان افسانهگوي زندگيمان، زندگيمان شعر و افسانه/ ساقيان مستِ مستانه/....
از این منظر در دفترهاي نيمايي وي نيز، تغنياتي ديده ميشود كه بعضي از آنها در عين حال از عميقترين نمونهها در ادبيات معاصر و ای بسا در تاريخ ادبيات فارسي است: "غزل 3 " در "آخر شاهنامه"٬ "سبز" در "از اين اوستا"، "نوخسروانيها" در "دوزخ اما سرد" و "غزلهاي5 و 6 و 7 و 8" در "پاييز در زندان" و برخي از غزليات ديگر در "ترا اي كهن بوم و بر دوست دارم": "اي تكيهگاه و پناه / زيباترين لحظههاي / پرعصمت وپرشکوه/ تنهايي و خلوت من!/ اي شط شيرين پرشوکت من!/ اي با تو من گشته بسيار / در کوچههاي بزرگ نجابت / در کوچههاي فروبستة استجابت/ در کوچههاي سرور و غم راستيني که مان بود/ در کوچه باغ گل ساکت نازهايت/ در کوچه باغ گل سرخ شرمم/ در کوچههاي نوازش/ در کوچههاي چه شبهاي بسيار/ تا ساحل سيمگون سحرگاه رفتن در کوچههاي مه آلود بس گفتگوها/ بيهيچ از لذت خواب گفتن.