خلاصة:
نوستالژی یکی از جنبههای فکری ادبیات فارسی است که به ویژه در شعر نمود آشکارتری یافته است. بر این پایه، شاعر یا نویسنده در سرودهها و نوشتههای خود روزگار گذشته و فضا و مکانی را به یاد میآورد که از آن خاطرات خوش، داشتهها و اندوختههای مطلوبی دارد و معمولا با حسرت و دریغ از آن یاد میشود. یاد کردن از دوران کودکی و کودکانهها یکی از مؤلفههای نوستالژی است. در این پژوهش به بررسی این مؤلفه در شعر نیما یوشیج، احمد شاملو، فروغ فرخزاد و سپهری پرداخته شده است. بررسیها نشان میدهد که این شاعران در مراحل مختلف شاعری خود، از کودکی و خاطرات فارغ نبودهاند و با بسامد قابل توجهی از جوانب آن روزگار یاد کردهاند و عموماً با ابراز ناخرسندی از روزگار کنونی خود، تداعی لحظههای خوش کودکی را آرامشبخش روان خود میدانند. هم چنین فروغ فرخزاد و شاملو علاوه بر بیان و توصیف خاطرات کودکی، با نگاهی عمیق به تفریحات، بازیها و سرگرمیهای آن دوران اشارههای دقیقتری کردهاند.
ملخص الجهاز:
(راز من، اسیر: 57) در شعر زیر نیز دیده میشود که شاعر تنها برای یک لحظه نیست که خاطرهای گذرا از گذشته را در ذهن تداعی کند، بلکه با تمام قوای ذهنی، به گذشته برگشته و در آنجا برای مدتی ماندگار شده است؛ پاکیها و زیباییهای آن دوران (ماه و چشمه) را میبیند، بوی خوش گندمزارها و بوی خوش درختان اقاقی را در کوچههایی که محل بازیهای کودکانه و پر از معصومیت او بودهاند استشمام میکند: من به یک ماه میاندیشم / من به حرفی در شعر/ من به یک چشمه میاندیشم/ من به وهمی در خاک/ من به بوی غنی گندمزار/ من به افسانۀ نان/ من به معصومیت بازیها/ و به آن کوچۀ تاریک دراز/ که پر از عطر درختان اقاقی بود / من به بیداری تلخی که پس از بازی / و به بهتی که پس از کوچه / و به خانۀ طویلی که پس از عطر اقاقیها (درغروبی ابدی، تولدی دیگر: 238) اگرچه فروغ دربسیاری از شعرهای خود، پیوسته به دوران کودکیاش برمیگردد و خاطرات خود را مرور میکند؛ امّا به طور مشخص یکی از مهمترین شعرهای او که سرشار از مفاهیم نوستالژیک در یادکرد دوران کودکی شاعر است، شعر «آن روزها» است.
یادآوری این نکته که فروغ بیش از دیگر شاعران همروزگار خود، به یاد بازیهای دوران کودکی افتاده و آنها را در شعر خود آورده است، از منظر جامعهشناسی نیز ارزشمند است، گویی اکنون در حال بازی است!
یادکرد از کودکی و تداعی خاطرات و بهویژه بازیهای کودکی آن، از مؤلفههای نوستالژی به شمار میرود که در این مقاله به بررسی آنها در شعر نیما، شاملو، فروغ و سهراب پرداخته شده است.