خلاصة:
کنایه یکی از مهمترین و زیباترین مباحث علم بیان است که در میان مردم و از زندگی آنان پدید می آید و با زندگی پیوندی ناگسستنی دارد.کنایات میراثی گرانبها از بیان غیر مستقیم اندیشه است که از آغاز تا کنون سینه به سینه منتقل گشته است .از این روی کنایه،در افواه و نوشته های ادبی ملت ها،کاربردی فراوان دارد.شاعران نیز از دیرباز بدان توجه داشته و از آن استفاده کرده اند .به جرات می توان گفت شاعری نیست که در اثرش از این ابزار بیان غیر مستقیم،استفاده نکرده باشد. از آنجا که کنایه ،ساختی انعطاف پذیر در زبان فارسی است و در زیر لایه ی ظاهری و لفظی آن، زمینه ای فرهنگی قرار گرفته از این روی نقش اساسی در بیان غیر مستقیم مطالب ونظریات شاعر بر عهده دارد.این مقاله بر آن است تا با بررسی کنایه های منظومه ی شیرین و خسرو امیر خسرو دهلوی نشان دهد که این شاعر پارسی گوی تا چه اندازه با به کارگیری کنایه ،زبان خود را از ابتذال و تکرار مصون داشته و تا چه میزان اندیشه های خود را در آن ریخته و از میان انواع کنایه ،به کدام نوع توجه خاصی داشته است.بررسی ها نشان داد که کاربرد کنایه های مردمی و زبانی در این منظومه،بیشتر از کنایات ابداعی است و هدف شاعر از آوردن کنایه،علاوه بر زیبایی و تاثیر بیشترکلام ،جلوگیری از ملال خواننده در شنیدن سخنان بی پرده و صریح با منطقی عادی است .
Irony is one of the most important and beautiful aspects of eloquence, which is made by people. It is a part of their daily lives. Irony is a valuable character of conveying the meaning and thoughts indirectly. This valuable character is as old as the life if us as human beings. So a large number of it could be found in literal texts.it has been of importance to the poets during the time and they have used it. It can be said that there is no poets who has not used irony in their works. Since, in Persian, irony is a flexible and, also, a cultural point; it has a crucial role in conveying the poets’ message and idea in an indirect way. The present study analyzed the irony in Amir Khusro Dehlavi’s Shirin and Khusro to show how much he could avoid trivial and repetitive and show his thoughts. The present study deals with knowing which type of irony was Amir Khusro’s favorite. According to the analysis, Amir Khusro had used the ironies that are known and used by people more than those that were innovative and made by him. His purpose was to not only make the work more beautiful and influential, but also avoid making the readers tired of explicit and logical words.
ملخص الجهاز:
پژوهش حاضربرآن است تابابررسيمنظومه ي شيرين وخسرواميرخسرودهلوي، ضمن بيان مفاهيم کناييموردنظرشاعر،بسامدبهره گيريازاين آرايه رادرمتن حاضر نشان دهدتاميزان توجه شاعربه انواع کنايه ازحيث دلالت «مکنيبه »به «مکنيعنه »و کنايه ازصفت ،موصوف ومصدر(فعل )مشخص شود.
انواع کنايه به اعتبار مکني عنه (معناي کنايي): الف )کنايه از موصوف (اسم ): هرگاه به جايبيان صريح موصوف ،وصف وصفت آن گفته شودبه طوريکه ازآن وصف وصفت ؛موصوف اراده شود،دراين صورت اين صفت بيان شده ؛کنايه ازموصوف ناميده ميشود.
اين نوع کنايه دراين منظومه بسيارمورداستفاده قرارگرفته است مانند: تــوراگــرپايدرسنــگيبــرآيدچوبيدرديزدردت جان برآيد (ص ٢٦١،ب ٢١) چـوچشم ديگريبــخراشيازخارخراش خويش راهم چشم ميدار (ص ٣٣٧،ب ٨) چوبادست اين حيات سست بنيادخـردمندينــباشدتــکيه برباد (ص ٤٠١،ب ١٣) قلم برآب راندن :کاربيهوده کردن (٢٥/٢٥٤)،رخت درصحرانهادن :اقامت کردن (١/٢٦٢)،پشت پازدن :باتحقيرترک کردن (١٧/٢٧٢)،رخت افکندن :اقامت کردن (١٣/٣٤٣)،زمين بوسيدن :تعظيم واحترام کردن (١٠/٣٤٤)،جان به لب آمدن :بيقراري شديد(١٢/٣٢٩)،چنگ درگريبان زدن :متوسل شدن (٣/٣٢٣)،پشت دست گزيدن : افسوس خوردن (٢٤/٣١٠)،ازپاافتادن :ناتوان شدن (٥/٢٩٣)،پاپيش نهادن :اقدام کردن (١٧/٣٩٦)و....
ازطرفياين نوع کنايه که از خيال وذوق گوينده سرچشمه ميگيردتنهادرحوزه يادب کاربردداردومربوط به متون ادبيقديم است .
بهرکارينياردموزه درپــايبهربادينجنبدچون خس ازجاي (ص ٣٩٤،ب ٥) اين بيت کنايه ازشخصيثابت قدم است که به هرعلت کوچکيبه جنبش نميافتد.
يعنياساس آن هاازهنجارهاوعقايدو باورهاورسم ورسوم عاميانه سرچشمه گرفته اندکه به مرورزمان ،مدلول وباورهاييکه ريشه ي اين کنايه هابودند،ازبين رفته ،فراموش وناشناخته شده است .
اين گونه کنايات که ساخته وپرداخته ي ذهن خلاق شاعراست به کنايات ابداعيمعروف شده است .