خلاصة:
هدف پژوهش حاضر اثبات اصالت صلح در مهمترین منبع تمدن اسلامی یعنی قرآن میباشد. در این راستا، پرسش اصلی پژوهش این است که از دیدگاه قرآن، کدام یک از دو راهبرد جنگ و تقابل و صلح و تعامل در روابط با دیگران از اصالت برخوردار است. روش پژوهش تفسیر موضوعی و روششناسی تفسیر سیاسی قرآن بوده و پژوهش بر این فرض استوار است که در تقابل با ایده اسلامگرایان رادیکال و نسبتسنجی میان آیات قتال و آیات صلح، هدف نهایی قرآن بسترسازی برای زندگی مطلوب برخوردار از نعمتهای مادی و معنوی است و راهبرد صلح و تعامل را تایید میکند. نتایج پژوهش نشان میدهد که برای ساماندهی نابسامانی جهان اسلام و جهت مهار بحران رادیکالسم اسلامی در عصر حاضر، مراجعه به قرآن و ارائه تفسیرهای عقلانی براساس نیازهای انسان مسلمان لازم و ضروری است. در منطق قرآن، صلح بر جنگ، گفتگو و مذاکره بر قهر و منازعه، مدارا و رأفت برخشونت و نفرت و در نهایت، تعامل بر تقابل مقدم است. ایجاد جامعه امن و انسان توانمند و توسعه یافته در سایه چنین راهبردی قابل تحقق میباشد.
The purpose of the present study is to prove the authenticity of peace in the most important source of Islamic civilization that is the Qur’an. In this regard, the main research question is whether the approach of war and opposition or peace and communication have authenticity in our relations with others. The method of study is thematic interpretation and its methodology is the political interpretation of the Qur’an. The research relies on the hypothesis that contrary to the ideas of radical Islamists and with respect to a comparison between the verses of Jihad and the verses of peace, the ultimate objective of the Qur’an is to pave the way for a pleasant life provided with material and spiritual blessings so the Qur’an confirms peace and communication. The results of the study show that in order to organize disorder in the Islamic world and control the crisis of Islamic radicalism in the current age, it is essential to refer to the Qur’an and come up with rational interpretations based on the needs of Muslims. In the logic of the Qur’an, there is priority for peace over war, communication over opposition, tolerance and compassion over violence and hatred, and finally interaction over confrontation. A secure society with capable and developed human beings can be achieved in the light of the above-mentioned guideline.
ملخص الجهاز:
روش پژوهش تفسير موضوعي و روش شناسي تفسير سياسي قرآن بوده و پژوهش بر اين فرض استوار است که در تقابل با ايده اسلام گرايان راديکال و نسبت سنجي ميان آيات قتال و آيات صلح ، هدف نهايي قرآن بسترسازي براي زندگي مطلوب برخوردار از نعمت هاي مادي و معنوي است و راهبرد صلح و تعامل را تاييد ميکند.
مدعاي پژوهش بر اين مبتني است که براي تضمين امنيت در سطح ملي و بين المللي از ديدگاه قرآن ، راهبرد صلح و تعامل بر راهبرد جنگ و تقابل ، اولويت دارد.
البته اين نقص قرآن نيست ، بلکه از معجزات الهي است که تدبير امور سياسي و نظام سازي را به مردم واگذار کرده تا مردم براساس تجربه هاي انباشته شده در طول تاريخ زندگي انسان و مقتضيات زمان و مکان ، به نظريه پردازي پرداخته و براساس نظريه ها نظام سازي کنند و با گذر زمان ، به تغييرات اجتماعي، اصلاح و نوسازي آن بپردازند.
صلح و هم زيستي مسالمت آميز براي پيشرفت و توسعه لازم و ضروري بوده که در قرآن نيز ضرورت انعکاس قانون طبيعت در جوامع بشري مورد تاکيد قرار گرفته است (سباعي، ٢٠٠١: ص ١٩).
فلسفه مخالفت قرآن با جابه جايي ماه هاي حرام ، به اين دليل است با تداوم صلح و امنيت در ماه هاي متوالي، زمينه هاي جنگ و منازعه از بين برود و فرصت تثبيت هم زيستي مسالمت آميز را براي مردم فراهم گردد.
يکي از اسماء الهي در قرآن «سلام » (حشر، ٢٣)، يعني امنيت بخشي و صلح است ، انسان نيز به عنوان جانشين خدا در زمين اين صفت را بايد هميشه پيگيري کند.