خلاصة:
نبرد با اژدها یکی از مهیجترین ماجراهایی است که در تاریخ اساطیری و پهلوانی، همواره کانون توجه بوده و رفتهرفته به اشعار آیینی نیز راه یافته است؛ بهگونهای که گاه برای قهرمانان دینی نیز نبرد با اژدها و کشتن آن، یکی از افتخارات مهم قلمداد میشده است؛ چنانکه بسیاری از شاعران آیینی از سدۀ هفتم تا به امروز به ماجرای کشتن اژدها در مهد توسط حضرت علی (ع) اشاره کردهاند. قدیمیترین منبع روایی این قصّه، مناقب ابن شهرآشوب در سدۀ ششم هجری است؛ اما در دیگر منابع و متون معتبر شیعه و سنی مانند شواهد التنزیل حسکانی و مناقب خوارزمی و مناقب علی بن ابیطالب (ع) الجلابی الشافعی به این داستان اشاره نشده است. در این پژوهش، سعی شده تا علاوه بر توجه به سیر تاریخی این داستان و حضور پررنگ اژدها در داستانهای اساطیری-حماسی به تحلیل و بررسی داستان نبرد با اژدها در مهد توسط حضرت علی (ع) و دلایل رشد چشمگیر آن در شعر آیینی هم پرداخته شود. البـته شهـرت داستـان نبرد با اژدها در حوزۀ ادیان الهی میتواند بحثی سمبولیک باشد و اژدها نماد همان دشمنان بیرونی (اهریمن، دشمنان دین و...) و درونی (نفس) باشد که تمام قدیسان دینی توانستهاند بر این دشمن چیره شوند و در مورد حضرت علی (ع) هم میتواند علاوه بر دشمن درونی شامل دشمنان بیرونی هم باشد. این داستان به سبب داشتن قالب حماسی و مفاخرهآمیز، نهتنها در طول تاریخ بشریت، بلکه در حوزۀ شعر آیینی هم بسیار مورد اقبال قرار گرفته است.
Battle with dragon is one of the most exciting adventures in the mythological and heroic history that had always been the center of attention. Little by little, it found its way into religious poetry being regarded as an important achievement for religious heroes, as many poets from the 7th century till present refer to the event of slaying the dragon by Imam Ali in the cradle. The oldest narrative source of this story is Manaqib Ibn Shahr Ashub in the 6th century Hijra. However, in other authentic Shi’a and Sunni texts and sources such as Shavahed al Tanzil by Haskani, Manaqib by Kharazmi, and Manaqib Ali Ibn Abi Talib by Aljallabi al Shafeei there are no references to this story. This research is concerned with the study and analysis of the theme of dragon killing in both myth and epic, paying particular attention to the slaying dragon by Imam Ali in cradle, also dealing with the reasons behind the frequent growth of this theme in religious poetry. The fame of this theme in the field of divine religions could be a symbolic discussion, dragon being the symbol of either external enemies including Ahriman, Anti religion enemies or internal enemies such as Nafs or lower soul. All saints could at some point overcome this latter enemy and in case of Imam Ali dragon can be regarded as both internal and external enemy. Due to having an epic prestigious form, this tale not only during human history but also within the domain of religious poetry have been tremendously received.
ملخص الجهاز:
ب ) یا این که در آن زمان هم این داستان مشهور رواج داشته و شاعر بـا در نظـر داشـتن شهرت قصه از نقل آن خودداری کرده است ؛ گاهی نیز شـاعر بـا توجـه بـه برخـی روایـات اختلافی از لقب «شیر گیر» استفاده کرده است ؛ چنان که در علـی نامـه از زبـان «کریـب » دربارۀ حضرت علی (ع ) نقل میکند: بــه پاســخ چنــین گفــت آن خیــره ســر کـه ای مهتــر از بهــر ایــن غــم مخــور همـــین بـــود کـــام دلـــم ای امیـــر کــه گــردم همــاورد آن شــیر گیــر" (ربیع ، ١٣٩٠: ١٨٢) البته شاعران آیینی بسیاری به این ماجرا اشاره کرده اند؛ برای مثال : آن طفل شیردل که به توفیـق ایـزدی در عهد مهد کرد شـکار اژدهـا علیسـت (ابن یمین فریومدی، بیتا: ٤٠) در مهد درید اژدر بیشبهه ز دم تا دم گو باش خوارج را اهمال بتحسینا (جیحون یزدی، ١٣٦٣: ٢٧) محتشم نیز در دیوان خود آورده است : شاه خیبر گیر اژدر در امام بحر و بر ناصر حق غالب مطلق امیرالمؤمنین (محتشم کاشانی، ١٣٧٠: ٣٠١) بد به گهواره که اژدر را درید حیدر صفدر امیرالمؤمنین (مشجری و قنادزاده به نقل از قاضی اسدالله کوهپایه ای، ١٣٥٠: ٨٤/١) برای نمونه های بیش تـر بنگریـد: (حـزین لاهیجـی ، ١٣٧٨: ٦٤)؛ (امامـت کاشـانی ، ١٣٦٣: ١٧٩)؛ (فراهی کاشانی ، ١٣٤٩: ٢٠٧/١)؛ (مشجری و قنادزاده ، ١٣٥٠: ١/ ٦٤)؛ (نصیری ، ١٣٨١: ٩١)؛ (عاطفی بـه نقل از علیمحمد بیضایی، ١٣٧٩: ٢٢).