خلاصة:
دوره شکلگیری (Formative Period) تاریخ تشیع از رهیافتهای (approach) گوناگونی مورد تفسیر و تحلیل قرار گرفته است. یکی از این رهیافتها نظریه «رهبری کاریزمایی» است. مطابق این رویکرد شیعیان آن گروه از مسلمانان هستند که بر خلاف اهل سنت، وجهه کاریزماتیک پیامبر را در امامان خویش تداوم یافته دیدند. در این نوشتار ابتدا نظریه ماکس وبر در زمینه ماهیت رهبری کاریزمایی تبیین میگردد. سپس نظر چند تن از اندیشمندانی که با این چارچوب، تاریخ تشیع را تحلیل کردهاند ارزیابی شده و کاستیهای آن روشن میشود.
ملخص الجهاز:
او انواع تسلط را بر اساس انواع مشـروعيت بـه سـه دسته تقسيم ميکند: الف - مشروعيت سنتي ب - مشروعيت کاريزمايي ج - مشروعيت قانوني يا عقلاني مشروعيت سنتي کهن ترين مبناي مشروعيت است (فروند، ١٣٦٧: ٢٤٠) وگونه هاي مختلـف ايـن سـلطه يـا اقتـدار عبارتنـد از: جنتـو کراسـي (پيرسـالاري)، پاتريارکاليسـم ، پاتريمونياليسـم ، سلطاني (ولوي، ١٣٨٠: ١٨).
در ادامه نظر افرادي که بـا ايـن رهيافـت تـاريخ تشيع را تحليل کرده اند، بررسي و نقد ميشود: ديدگاه آقاي اسماعيل نوري علاء نظرات ايشان به تفصيل در کتاب «جامعه شناسي سياسي تشيع اثنيعشري» آمده است .
شوراي سقيفه نشان داد که تنها در جستجوي يک جانشيني سياسي بـراي رهبـر کاريزماتيـک از دست رفته است و به ساير وجوه اين رهبري کاري ندارد (نوري علاء، ١٣٥٧: ٣١و٣٢) چنين توضيح ميدهد که عده اي علي را صرفا جانشين سياسـي پيـامبر در دوره خـود دانسـته اند در حالي که عده اي نيز همه خصوصيات پيامبر را براي او قائل بوده انـد جـز اينکـه او مـأمور ابلاغ وحي نبوده است ، به عبارت ديگر در تصور اين عده «ولاء نبوي » طي واقعه غـدير خـم بـه صورت «ولاء علوي» به علي منتقل شد.
وي تحولات سياسي عقيدتي جامعه اسلامي در سده هاي نخسـتين را بـه پـنج دوره تـاريخي تقسيم ميکند (ولوي، ١٣٨٠: ٢٨و٢٩): اول - دوره قبل از اسلام که اقتدار حاکم سيد سالارانه يا پاتريارکال و شکل مذهبي پولي تئيستي است .