خلاصة:
خوارزمشاهیان سلسله ای از ترکان بودند که در فاصله سال های 491 تا 628 هجری بر محدودهای وسیع از ولایات شرق اسلام حکومت کردند آنان به مدت 137 سال حکومت کردند و با شش تن از خلفای عباسی مقارن بودند. آنان در ابتدا مطیع سلجوقیان بودند اما با ضعف سلجوقیان بین آنان و حکومت سلجوقی اختلاف افتاد با به قدرت رسیدن ناصرلدین لله خلیفه عباسی، خلیفه برای از بین بردن رقیبان خود از جذب کردن سایر رقیبان ابایی نداشت. لذا به کمک خوارزمشاهیان، سلجوقیان را بر انداخت. خوارزمشاهیان نیز با گسترش قلمرو و محدوده حکومتی خود در صدد به رسمیت شناختن خود از طرف خلیفه عباسی بودند، ناصر خلیفه عباسی از تایید سلطنت آنان خود داری کرد. لذا بین خوارزمشاهیان و خلیفه عباسی اختلاف بروز کرد و هر یکی سعی در نابودی دیگر داشت. از آن جا که اقلیت شیعه در این زمان نیروی قابل توجهی را تشکیل می دادند لذا دو طرف سعی در جذب شیعیان داشتند تا از قدرت آنان برای محو حریف استفاده کنند. الناصر توانست با شیعیان کنار آید و وزرای خود را از بین آنان انتخاب کند، علاوه بر آن با فرقه اسماعیلیه نیز ارتباط بر قرار کرد و توانست از قدرت و نفوذ آنان در پیشبرد اهداف خود استفاده کند. خوارزمشاهیان نیز با جذب شیعیان سعی در ضربه زدن به خلیفه عباسی بودند. لذا اختلاف سیاسی بین عباسیان و خوارزمشاهیان زمینه مناسبی بود که شیعه بتواند از این موقعیت برای رشد خود استفاده کند .
ملخص الجهاز:
ناصرلدين لله ، سلجوقيان ، خلافت ، تشيع ، اسماعيليان مقدمه خلافت عباسيان در طول حيات خود فراز و فرود هاي فراواني داشته است ، در ابتدا دولت نيرومندي بوجود آورد و توانست بر بيشتر سرزمين هاي اسلامي حکومت کند، اما در دوره مياني به خاطر نفوذ ترکان بر دربار و بعد ها آل بويه و سلجوقيان قدرت سياسي و معنوي خليفه تفکيک شد و خليفه عباسي مجبور شد که قدرت سياسي سلاطين را به رسميت بشناسد و خود فقط به قدرت معنوي و ديني بسنده کند.
ناصر لدين لله با به قدرت رسيدن ، با سياست هاي خاص خود سعي در جذب مخالفان و ضربه زدن به حريفان داشت لذا دست دوستي به سوي شيعه دوازده امامي، اسماعيليه و گروه هاي فتوت و جوانمرد دراز کرد و توانست آنان را به سوي خود جذب کند و از قدرت آنان براي از بين بردن دشمنان خود استفاده کند و علاوه بر آن از استقلال طلبي آنان جلوگيري کند .
جو ،اشپولر ،برتولد و ديگران ، تاريخ اسلام ، ترجمه احمد آرام ، تهران ، امير کبير ، چاپ دوم ، ١٣٧٨ ، ص ١٠٢ ) در دوره سلجوقي ، دو نهاد خلافت و سلطنت از يکديگر جدا بودند ولي در اواخر عهد سلجوقي خلفا بر آن شدند که با دخالت در امور سياسي ، اوضاع را بر هم زده ، در اين ميان به نفع خود بهره برداري کنند که اين امر باعث جنگ هاي متعدد بين خلفاي عباسي و سلاطين سلجوقي در اواخر عهد سلجوقي شدند.