خلاصة:
«حجّ»، یکی از ارکان دین مبین اسلام میباشد و جایگاه «حجّ» به قدری ویژه میباشد که فقها آن را جزء ضروریات دین دانسته اند. بر هر مسلمانی که مستطیع شده باشد انجام این عمل عبادی واجب میباشد. به گونه ای که در برخی از روایات از تارک حجّ به عنوان «یهودی» و «نصرانی» نام برده شده است و برخی دیگر از روایات ترک «حجّ» را عامل نزول بلا دانسته اند.به موجب روایات و بر اساس فقه امامیه، حاکم اسلامی موظف است اسباب برگزاری «حجّ» را برای آحاد جامعه اسلامی فراهم نماید و اگر «حجّ» به دلایل فردی مانند فقر و نداری یا کاهلی و سستی تعطیل شود؛ حاکم موظف است این فریضه را ولو با صرف اموال از بیت المال مسلمین احیاء نماید.مقاله حاضر به بررسی و تحلیل اختیارات حاکم برای تعطیلی «حجّ» به جهت رعایت مصالح عامّ جامعه اسلامی می پردازد. و بیان می دارد تعطیلی «حجّ» فقط برای مدتی محدود در اختیار حاکم اسلامی می باشد.
The hajj is considered as one of the organs of the conspicuous religion of Islam and it has such a specific status that the jurisprudents have seen it among the necessities of religion. It is obligatory for every Muslim to perform it if he can afford it. This is while, according to some narrations, someone who forsakes the hajj is called as Jew and Christian and to some other narrations, the hajj forsake has been known as cause of disaster descent. Owing to narrations and based upon Imamate jurisprudence, the Islamic ruler has a duty to provide means of organizing the hajj for all walks of life in an Islamic community; in case the hajj stops for individual reasons like poverty, destitution, idleness and negligence, the ruler is obligated to revitalize the obligation even by appropriating assets from the Muslim treasury. However, where public interests of an Islamic community are deemed exigent, the Islamic ruler in a governmental mandate can close the hajj for one or more years.
ملخص الجهاز:
به موجب روايات و بر اساس فقه اماميه ، حاکم اسلامي موظف است اسباب برگزاري «حج » را براي آحاد جامعه اسلامي فراهم نمايد و اگر «حج » به دلايل فردي مانند فقر و نداري يا کاهلي و سستي تعطيل شود؛ حاکم موظف است اين فريضه را ولو با صرف اموال از بيت المال مسلمين احياء نمايد.
از جمله ادله اي که در ميان اين استدلالات زياد به چشم مي خورد، اين است که چرا هزينه هاي کلاني که براي «حج » خرج مي شود را صرف رفع مشکلات داخلي نکنيم ؟ چرا حاجي، هزينه سفر خود به سرزمين وحي را صرف رفع گرفتاري از يک خانواده بي بضاعت و يا تهيه جهيزيه براي يک دختر جوان نمي کند؟ چرا بايد با صرف هزينه جهت «حج » به کشتار مردم يمن و بحرين ، کمک کنيم ؟ چرا بايد با انجام حج به دولت سعودي کمک نمود؟ چرا به «حج » برويم ، تا مظلومانه کشته شويم ؟ اين نوشتار، در مقام پاسخ به اين سوالات مي باشد و بيان خواهد داشت که تعطيلي «حج » در دست حکم اسلامي و با ضوابط و قواعد مخصوصي است و نمي توان به بهانه هاي واهي اين فريضه الهي را تعطيل نمود.
خداوند متعال در سوره «حج » فرمان خود به حضرت ابراهيم عليه السلام را اين گونه بيان ميکند: (به تصویر صفحه مراجعه شود) » (حج ، ٢٢، ٢٧و ٢٨) به طور عمومي مردم را به انجام مراسم «حج » دعوت کن تا آنان پياده و سواره از راه هاي دور دست به نزد تو آيند [و در مراسم «حج » شرکت کنند] تا شاهد منافع [مختلف دنيوي و اخروي «حج »] براي خويش باشند.