خلاصة:
از واجبات مورد تأکید امر به معروف و نهی از منکر است که با هدف تربیتی و مراقبت از فطرت الهی انسان ها تشریع شده است. همچنین از مسایل مورد تأکید دین مبین اسلام عفت است که به نیروی درونی تعدیل کننده شهوات و غرایز انسان اطلاق می شود. فلسفه جعل و تشریع امر به معروف و نهی از منکر تربیت انسان هاست. احساس مسئولیت آمر و ناهی نسبت به فرمان های الهی و دور نشدن از فطرت الهی، همچنین ترویج نیکی ها و جلوگیری از رواج زشتی ها در جامعه از اهداف فرعی تشریع این فریضه الهی به شمار می روند. برای امر به معروف و نهی از منکر مراتبی پیش بینی شده، تا اگر انکار قلبی اثر نکرد، از تذکر زبانی استفاده شود و اگر تذکر زبانی هم بی اثر بود، به اقدام عملی و انکار یدی رو آورد، نشانه آن است که قانون گذار اسلامی مصمم است تا ریشه گناه از جامعه برکنده شود و موجب اشاعه مسأله عفاف در جامعه شود. همچنین نهادهای فرهنگی مکلفند شرایط اقامه امر به معروف و نهی از منکر و بالا بردن سطح آگاهی های عمومی در این خصوص را از طریق آموزش و اطلاع رسانی فراهم کنند.
One of the emphatic obligations is to order the good and exhort against forbidden which is legislated to care about human holy nature and reach human's educative goals. Another important issue in Islam is modesty that means moderated inner power of passions and instincts. The philosophy of ordering the good and exhorting against forbidden is human education. Its incidental goals are the responsibility of a person who orders the good and exhorts against forbidden to follow God's command and holy nature, promotion of goodness, and prevention of obscenity in society. To order the good and exhort against forbidden have different levels; if heartfelt denial isn't effective, verbal mention should be done. If verbal mention isn't effective, practical action and manual denial should be done. This shows that Islamic lawmaker determines to eradicate the base of sin and announce the modesty in society. Social institutions should provide conditions for ordering the good and exhorting against forbidden and also increase people's awareness about it by education and information program.
ملخص الجهاز:
قرآن کريم در سوره اعراف در زمينه عفاف و پوشش مي فرمايـد: فـدلاهما بغرور فـلمـا ذاقـا الشـجرة بـدت لهمـا سـوآتـهما و طفقـا يخصـفان عليهمـا مـن ورق الجنـة و نداهمـا ربـهمـا أ لم أنـهکمـا عـن تلکما الشجرة و أقل لکما إن الشيطان لکما عدو مبين «٢٢» پـس شـيطان آن دو را بـا فريـب و حيلـه بـه سقوط (و پرتگاه گناه ) کشاند، پس چون از آن درخت (نهي شده ) چشـيدند، زشـتي برهنگـيشـان براي آنان آشکار شد و به (پوشاندن خويش با) چسباندن برگ درختان بهشت بر خود پرداختنـد و خداوند ندايشان داد: آيا شما را از آن درخت نهي نکردم و به شما نگفـتم کـه شـيطان بـراي شـما دشمني آشکار است ؟ «دلي » از «تدلية الدلو» به معناي فرستادن دلـو در چـاه اسـت ، يعنـي شـيطان بـا سوگند ياد کردن به خداي عز و جل آدم و حوا را فريفت و آن دو را بـا خـوردن از آن درخـت از مقامشان فرو کشاند.
(حلي، کشف المراد فـي شـرح تجريـد الاعتقاد، ١٤٠٧ق ، ص ٣٠٣) براي آنکه مردم نسبت به ترک نيکي ها و رواج زشتي ها از سوي همنوعان خود، بـه ويـژه در جامعه بي تفاوت نباشند و همواره برفطرت الهي خود باقي بمانند، لازم است به آنان توصيه شود تا در برابر انجام ندادن نيکي ها و انجام زشتي ها و پليدي ها از سوي مردم بي تفـاوت نباشـند؛ زيـرا بي تفاوتي در اين زمينه به تدريج موجب مي شود که انسان از فطرت الهـي خـود دور شـود.