خلاصة:
قرینه «مناسبت حکم با موضوع» که از شیوههای تفسیری متون شرعی با رویکرد توسعهایِ موضوع بوده، بیانگر رابطهای است که باعث میشود، فقیه با اتکاء به فهم اجتماعی و نگاه عرفگرایانه و در عین حال مورد تایید شارع، از لفظ به موضوع متناسب با حکم و یا حکم متناسب با موضوع منتقل شود و ظهور جدیدی برای نصوص شکل گیرد. مناسبت میان حکم و موضوع هرچند خود دلیل مستقلی نیست، ولی موجب شکلگیری ظهور میگردد، یعنی میتوان آن را از قرائن لبی متصل به کلام دانست که منشاء ظهور در دلیل لفظی میگردد. در تعابیر اصولیان، این قرینه که روش اصلیِ تنقیح مناط و الغای خصوصیت در دستیابی به موضوع واقعیِ احکام شرعی شمرده شده، بر پایه تنقیح ظهور عرفی، حجت است. در این پژوهش، ابعاد و زوایای تناسب حکم و موضوع و کارایی آن در مباحث گوناگون اصولی و نقش آن در دانش اصول فقه مورد ارزیابی قرار گرفت و مشخص شد که مناسبت حکم و موضوع در سرتاسر ابواب اصولی کارایی و نقشی موثر در استنباط احکام دارد.
The concept of "proportionality between the verdict and the charge", which is of the exegetical methods of religious texts with an extensional approach to the subject-matter, manifests a relationship which helps the jurist achieve a verdict proportional to the charge, based on a social conception and a customary viewpoint, approved by the legislator, leading to a novel manifestation of the texts. The proportionality between the verdict and the charge, though not an independent reason itself, will result in this manifestation, i.e. it can be regarded as essential indications leading to the manifestation of the reason. In theologians' explanations, this concept which is regarded as the main method of the expurgation of the criterion and abolition of particularity in achieving the real subject-matter of religious injunctions, is a proof on the basis of the expurgation of the customary practice of law. This research aims to assess the dimensions and viewpoints of the proportionality between the verdict and its efficiency in different theological concepts and its function in the knowledge of jurisprudential principles. It will also shed light on the proportionality between the verdict and the charge has an effective role in the interpretation of judgments.
ملخص الجهاز:
7 امتنان در باب خود شخصي که به يکي از فقرات حديث متصف است نيز اينگونه معنا ميشود که حديث رفع اثراتي را کـه به ضرر شخص مذکور باشد، برميدارد، اما اگر اثري به نفعش باشد، به دليل اين که در مقام امتنان وارد شده اسـت ، چنـين اثري را برنميدارد، زيرا در برداشتن چنين اثري، بر وي نه تنها امتناني محقق نمي شود، بلکه خلاف امتنان محقق مـيگـردد (انصاري، ١٤١٥ق ، ج ٣، ص ٣٣١).
١-٧- کارايي مناسبت حکم و موضوع در مفهوم شرط در ادواتي که براي تعليق و تخصيص و تقييد حکم همچون شرط ذکر ميشود، اين بحث مطرح ميگردد کـه آيـا بـه نحـو قضيه سالبه کليه مفهوم ثابت ميباشد؟ مثلا اگر گفته شود: «اگر زيد آمد اکرامش کن » يعني در صورت نيامـدن زيـد، اصـلا وجوب اکرامي در کار نيست .
15 ١٢- کارايي مناسبت حکم و موضوع در مخالفت با عامه يکي از مسائلي که در علم اصول به عنوان مرجح دليلي بر دليل ديگر مطرح مي گردد، مخالفت با عامه اسـت ، البتـه بايسـتي توجه نمود که ملاک مخالفت نظر اهل سنت در زمان نزول است ، نه بعد از نزول و زمان کنـوني .
در ايـن پژوهش پس از بررسي موارد متعدد، مشخص شد که از قرينه مناسبت حکم و موضوع ميتوان در مباحـث مهمـي از علـم اصول فقه مانند عام و خاص ، مطلق و مقيد، خبر واحد، مفهوم وصف و شرط و مانند آن ، مشتق ، اجمال دليل ، مخالفـت بـا عامه در ترجيح احد المتزاحمين علي الآخر، حديث رفع و حديث لاضرر و برخي قواعد فقهي مستنبط بهره برد.