خلاصة:
در شعر آلماني شاعران متعددي متاثر از ادبيات فارسي بويژه شعر فارسي هستند. از آن ميان نام گوته، تقريباً با نام حافظ گره خورده است. فريدريش روكرت، اگوست فون پلان و گوتفريد هردر، هم با تاثير از ادبيات آلماني، آثار ماندگاري به آلماني نوشتهاند. هاينريش هاينه هم در زمرهی شيفتگان ادبيات فارسي است، كه در موارد بسياري، چه مستقيم و چه غير مستقيم از ادبيات ايران تاثير گرفته است. او در شعر فردوسي شاعر، مستقيما زندگي و حسب حال فردوسي را دستمايهی شعر بلندي از خود قرار ميدهد تا به كنایه، وضعيت شخصي خود و موقعيت هنرمند و شاعر را در جامعهی خود نشان دهد. در شعرهاي ديگري از هاينه، صور خيال و استعارات و كاربرد برخي تعابير با نيم نگاهي به ادبيات فارسي سروده شده اند.
ملخص الجهاز:
ادبيات به ويژه شعر و داستان در حکم ارجمندترين دستاوردهاي قومي هر زبان و سرزميني ، همين که به اوجي حيرت انگيز مي رسد، ديوارهاي سرزمين و زبان خود را در هم مي شکند و بر بال ترجمه به سرزمين ها و مردم ديگر مي رسد و در سرزمين هاي ديگر گاه به همان هيات و گاه به هياتي ديگر و برازنده تر جلوه مي کند و در اين ميان موجد باز آفريني و باززايي دستاوردهاي تازه تر و آشناتر با فرهنگ سرزمين هاي ديگر مي شود.
» (عبداللهي ، ١٣٨٤، ٢٥٩-٢٦١) در ميان سرزمين هاي اروپايي ، شاعران حوزه زبان آلماني در موارد زيادي از شاعران ايراني الهام گرفته اند که ما در اين جا بر تاثير شعر فارسي بر يکي از شاعران اين زبان ، يعني هاينريش هاينه (Heinrich Heine) مي پردازيم و شاعران ديگر آلماني گوي متاثر از ادبيات ايران را به مجالي ديگر وا مي گذاريم .
» ( شيمل ، هردر و فرهنگ ايراني ، ١٣٧٥، ٦٥٠ ) هامر پورگشتال (Joseph von Hammer Purgstall) (١٨٥٦-١٧٧٤) با ترجمه غزل هاي حافظ به آلماني ؛ گوته ، روکرت و پلاتن را متوجه بخش ناشناخته اما غني شعر در ايران و جهان کرد.
او نخستين اديبي بود که در بررسي اين کتاب ، استقبال گوته از شعر و غزل فارسي را چيزي بيش از بازي صرف با قالب ها و تصاوير تغزلي بيگانه يافت و در نقد آن تصريح کرد که گوته با سفر خيالي اش به مشرق زمين به جهان بيني صوفيان ايراني - اسلامي که در راه شناخت هستي ، عشق را دست مايه اي برتر از عقل مي دانستند، نزديک شده است .