خلاصة:
ریشۀ «ضرب» که در مجموع 58 مرتبه در قرآن کریم بکار رفته از جمله واژههای پیچیده در زبان عربی است که به زعم برخی از قدیمیترین کتب لغتنویسان عرب برای جمیع اعمال بکار میرود. از راههای رسیدن به فهم صحیح، جامع و روشمند یک واژه، انجام بررسیهای لغوی و ریشهشناسی آن است. بدین منظور در این پژوهش معانی ضرب از کهنترین زبانهای آفروآسیایی و سامی باستان استخراج و سیر تطور معنایی واژه تبیین میشود. در مرحلۀ بعد با توجه به دستهبندی معنایی که از ریشهشناسی ضرب بدست آمده، معانی ضرب در آیات مختلف بررسی و دستهبندی میشود. مطالعه حاضر نشان میدهد که کاربردهای قرآنی ماده ضرب همگی ذیل دسته اول معنایی بدست آمده از ریشهشناسی یعنی «متصل کردن/مخلوط کردن/بهم پیچیدن/بستن» صورتبندی میشوند و معنای دوم یعنی «سوختن» عملاً در قرآن کاربرد نداشته است. با بررسی آراء مفسران درباره معانی ضرب در قرآن بر اساس نتایج ریشهشناسی، این نتیجه حاصل شد که بعضی از معانی ضرب که در طیفی از تفاسیر و ترجمهها مدنظر قرار گرفته است، با شواهد ریشهشناختی تأیید نمیشود. ازجمله معنای کتک زدن برای ضرب در بررسیهای ریشهشناختی یافت نشد و برای «اضْرِبُوهُنَّ» در آیه 34 النساء بر اساس نتایج ریشهشناختی معنای رویگرداندن/رفتن پیشنهاد میشود.
The root of “daraba” which has been used 58 times in the Holy Quran is one of the most complex words in the Arabic language and according to the oldest Arabic lexicons is used for all deeds. One of the issues that can help to understand this word correctly, comprehensively and systematically is etymological study. For this purpose, using the method of etymology, the meanings of ‘daraba’ is found and classified from the earliest meanings, in Afro-Asian and Sami languages. Next, according to this semantic classification, the meanings of “daraba” are examined and categorized in different verses of Quran. It is shown that the Quranic applications of “daraba” are all formulated under the first category of semantics derived from etymology namely tie/mix/wrap. Another root; burning, is not practically used in Quran. Commentators' opinions on the meaning of “daraba” are also reviewed based on etymological results. It is shown that some meanings of “daraba” considered in a range of interpretations are not supported by theological evidences. Foe example, the meaning of beating was not found in the etimological studies and for “idribuhunna” in verse34 of Al-Nasa, based on the etymological results, the meaning of turning over / going is suggested.
ملخص الجهاز:
مطالعۀ حاضر نشان ميدهد که کاربردهاي قرآني ماده ضرب همگـي ذيـل دسـتۀ اول معنايي بدست آمده از ريشه شناسي يعني «متصل کردن / مخلوط کـردن / بهـم پيچيـدن / بسـتن » صورت بندي ميشوند و معناي دوم يعني «سوختن » عملا در قـرآن کـاربرد نداشـته اسـت .
واژه هاي مرتبط با «ضرب » عربي در زبان آفروآسيايي {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} از آنجايي که در جستجوي معاني فعلي، و نه اسمي ضرب هسـتيم معـاني اسـمي ماننـد مو، پرنده و طناب کنار گذاشته شده است .
بـر اسـاس نتـايج بدسـت آمـده در فرهنگ هاي سامي، آفروآسـيايي و ابرخـانواده زبـان هـاي نوسـتراتيک ، معـاني «ضـرب » بـه سه دسته معنايي قابل تقسيم است : دستۀ اول معنايي: بهم پيچاندن ، چسباندن ، اتصال / جمع و توده کردن دستۀ دوم معنايي: سوختن ، خشک کردن دستۀ سوم معنايي: جدايي، ترک کردن ، رفتن ١.
در بسياري از کتب تفسير نيز ضرب مثـل بـه معناي تبيين کردن ، توضـيح دادن و واضـح کـردن آمـده اسـت (فيروزآبـادي، ١٤١٢: ص ٧، مقاتل بن سليمان ، ١٤٢٣: ج ٢ ص ٤٠٤) و مثال زدن را توصيف چيزي با چيز ديگر بـه منظـور واضح کردن يک معنا از معنايي ديگر آورده انـد (ابـن جـوزي، ١٤٢٢: ج ص ٨٢؛ بيضـاوي، ١٤١٨: ج ص ٢٨٠؛ بروجردي، ١٣٦٦: ج ٤، ص ١٩٩).
بر اساس دستۀ اول معنايي ريشه شناسي و نيز آراء مفسـران در مورد اين دو آيه ميتوان گفت منظور از ضرب در اينجـا ايـن اسـت کـه ذلـت ، مسـکنت و بيچارگي را به آنها الحاق کرديم ، الحاقي که اينجا حتمي و جدانشدني است همچون ضـرب ميخ بر چيزي که الزامـا بهمـراه آن اسـت (ابـن جـوزي، ١٤٢٢: ج ١، ص ٧٢؛ طوسـي، ١٩٦٣: ص ٧٨).