خلاصة:
بریث ویت را میتوان از پیشکسوتان و پیشوایان نظریّه کارکردگرایی به حساب آورد. کارکردگرایان که در رأس آنها ویتگنشتاین قرار دارد از جمله فیلسوفان تحلیل زبانی هستند که با تعریف کارکردی ویژه برای زبان دین در عین نجات بخشی زبان دین از دام بی معنایی، زبان دین را یک زبان غیر معرفت بخش به حساب میآورند. بریث ویت در عین اینکه همچون پوزیتیویستها گزارههای دینی را غیر واقعی میداند امّا برخلاف پوزیتیویستها تمام سعی خود را میکند گزارههای دینی را از دام بیمعنایی نجات بدهد. به همین جهت مسیری که انتخاب میکند اینگونه است که کارکرد گزارههای دینی را همچون گزارههای اخلاقی قرار میدهد. به این نحو که گزارههای دینی گزارههایی برای بیان مقاصد اخلاقی و ترغیب به رفتار اخلاقی میباشند. در این تلاشی که بریث ویت برای تحلیل کارکرد گزارههای دینی دارد زبانی دینی را در حدّ زبانی صرفاً اخلاقی و مزیّن به حکایات تقلیل میدهد.
ملخص الجهاز:
بريث ويت در سال ١٩٦٠ با نوشتن مقاله اي با عنوان «ديدگاه يک تجربه گرا دربـاره ماهيت باور ديني» تمام سعي خود را بر اين داشت تا در عين حفظ ديدگاه تجربه گرايانـه ، گزاره هاي ديني را از دام بي معنايي نجات بدهد.
اما اين کار بسيار سختي به نظر ميرسيد زيرا با قبول موضع تجربه گرايانه چگونه ممکن است که گزاره هاي ديني معنا داشته باشند دليل آن هم اين است که اگر براي گزاره اي نتوانستيم روش اثبات يا ابطالي ارائـه بـدهيم در اين صورت آن گزاره بي معنا خواهد بود.
(قربـاني، ١٣٩٤، ص ٧٤) پوزيتويست هاي منطقي با اتخاذ رويکـرد تجربـه گرايانـه گـزاره هـاي دينـي را از عرصـه معناداري خارج کردند اما نکته جالب توجه اين است که بريث ويت سـعي کـرد بـا حفـظ همين نگاه تجربه گرايانه مشکل معناداري گزاره هاي ديني، تعارض علم و ديـن و حضـور دين در عرصه فردي و اجتماعي را حل نمايد.
(همان ، ص ١٥٥ ـ ١٥٩) بر اين اساس بنابر معيار پوزيتويست هاي منطقي سؤال ابتدايي ايـن نيسـت کـه آيـا گزاره هاي ديني صادق هستند يا نيستند بلکه سؤال اول اين است که آيا روشي براي اثبات کذب يا صدق آن وجود دارد اگر جواب اين سؤال مثبت باشـد گـزاره هـاي دينـي معنـادار خواهند بود در غير اين صورت بيمعنا خواهند بود.
بـه همين امر دلالت ميکند اين گفته بريث ويت که : «يک پوزيتيويست متصـلب و متعصـب در آراي خودش ممکن است بگويد تمام گزاره هاي دينـي الفـاظي بـدون محتـوا و خـالي هستند که هيچ محتواي معرفتي را در بر ندارند؛ ولي نميتوان چنين حکمي را درباره تمام گزاره هاي اخلاقي صادر نمود.