خلاصة:
از نظر مطهری دین اسلام از پتانسیلهای بالایی بخصوص در عرصه سیاست برخوردار است. چنانکه نقش دین در تمام شئون زندگی نمودار است. حکومت شانی از شئون پیامبر شناخته میشود و ضرورت است که دین و سیاست همگام باشند. در این راستا ضروری است که تبیین معنای صحیح همبستگی دین و سیاست ارائه شود و جریانات غیر دینی به صورتی علمی مورد بررسی و شناخت قرار گیرند. در فهم اندیشه سیاسی شهید مطهری باید به موضوعاتی از قبیل مشاهده بینظمی، تشخیص درد، نظم بخشی و فعالیتهای مسلمانان توجه داشت. استاد مطهری حکومت اسلامی را حکومتی مردمی میداند که جمودی بر شکل مسائل ندارد و میتواند با مقتضیات زمان و پیشرفت انسان در امور مختلف سازگار و در مورد مشارکت سیاسی با ساز و کارهای موجود میتواند موافق باشد؛ سازوکارهایی نظیر انتخابات، رقابت احزاب که ابزار اصلی مشارکت سیاسی هستند و با اسلام نیز سازگارند.
Religion and Politics in Mottahari’s ThoughtDr.Masoud MotalebiMehdi Agh BrariAbstract:According to Mottahari, Islam has high capacity to participate in politics. The religion plays a significant role in the life. To establish a government is part of the Prophet’s plan. The link between religion and politics is necessary. So it is essential to analyze the non- religious movements scientifically. In order to understand Mottahari’s thought, we should pay attention to the disorder, the diagnosis of pain, order and activities of Muslims. Mottahari describes Islamic government as a popular government, which could be compatible with present conditions and human progress. He believes that mechanisms like elections, parties’ competition are compatible with Islam.Key Words:Mottahari, Political Islam, Secularism, Islamic Republic, Legitimacy
ملخص الجهاز:
استاد مطهری حکومت اسلامی را حکومتی مردمی میداند که جمودی بر شکل مسائل ندارد و میتواند با مقتضیات زمان و پیشرفت انسان در امور مختلف سازگار و در مورد مشارکت سیاسی با ساز و کارهای موجود میتواند موافق باشد؛ سازوکارهایی نظیر انتخابات، رقابت احزاب که ابزار اصلی مشارکت سیاسی هستند و با اسلام نیز سازگارند .
از دیر باز تاکنون انسانها همواره از مواجهه شدن با انواع حوادث و تحولات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارای دغدغه و نگرانی بودهاند و سعی کردهاند به اشکال مختلف سلسله نظریات گوناگونی را جهت هدایت حاکمان و فرمانروایان در تدوین قوانین جامعه جهت ارتباطات اجتماعی ارائه دهند که به مرور زمان مورد تجربه واقع و سپس این مجموعه در قالبهای مختلف که تحت عنوان علم از آنها یاد شده است و بدین صورت نبوده که یک اندیشمند یا فیلسوف بدون هیچگونه نگرانی از تهاجمات خارجی و با وجود بحرانها در جایی نشسته و مشغول تفکر گردیده و پارهای نظریات را در خصوص آن مسئله مورد نظر به رشته تحریر درآورده باشد.
در واقع، دیدگاه اخیر با دیدگاههای فوق همخوانی ندارد، اگر اسلام در ذات خود دارای چنین قابلیتی است که توانایی تطبیق با تحولات مختلف زمان را داراست، چرا در عمل دچار رکود و باز ایستایی شده است؟ آیا این رکود و گذشته نگری، نقضی بر این مدعا محسوب نمیشود؟ مطهری راهکارهای مختلفی را که دین اسلام برای تطبیق با مقتضیات عصر پیش بینی کرده مورد بحث قرار میدهد.