خلاصة:
کشورهایی که ساختار اقتصادی آنان اقتصاد رانتی متکی به نفت هستند، ساختار سیاسی و اجتماعی متمایزی با دیگر کشورها دارند. این تمایز زمانی به وضوح قابل تبیین است که این کشورها دارای اقتصادی تک محصولی و به طور ویژه متکی به نفت یا گاز و یا هر رانت دیگری مستقل از فعالیتهای مردمی باشند. کشور بحرین یکی از این کشورهاست که دارای درآمد رانتی متکی به نفت و محصولات نفتی و یا خدمات نفتی است. سوال اصلی این پژوهش که به شیوه توصیفی تحلیلی با استفاده از روش منابع کتابخانهای گردآوری شده این است که، درآمدهای رانتی حاصل فروش نفت در مجمع الجزایر بحرین چگونه موجب تمرکز قدرت سیاسی در این کشور شده است و چرا این درآمدها نتوانسته است رضایت عموم مردم بحرین را جلب کند؟ در فرضیه بیان میگردد که، آل خلیفه از درآمدهای حاصل از فروش نفت برای سرمایهگذاریهای شخصی بهره برده و با وجود اینکه این کشور شاهد میزانی از تنوع اقتصادی بوده است اما وضعیت معیشتی شهروندان آن نسبت به درآمدهای کشور نامطلوب است.
The Impact of oil revenues on political power in BahrainAli Reza BighiAbstract:The countries in which their economic structure is relied on oil, their political and economic structure is different from other countries’. These countries have one-product economy, especially oil and gas. Bahrain is among those countries who rely on oil and oil products. The main question of the article is: how does oil revenues lead to the concentration of political power in Bahrain and why don’t oil revenues satisfy Bahraini people? The hypothesis of the article is: Al Khalifeh uses oil revenues to invest in favor of himself. Despite the fact that the country has witnessed a degree of economic diversification, the livelihood of its citizens is undesirable.Key Words: Oil, Renter Revenues, Political Power, Bahrain, Al Khalifeh
ملخص الجهاز:
COM تاریخ دریافت: 25/11/1395 - تاریخ پذیرش:9/12/1395 مقدمه: با بررسی وضعیت قبل و بعد از اکتشاف نفت بهعنوان «طلای سیاه» در بسیاری از کشورهای جنوبی حاشیه خلیجفارس از جمله امارات متحده عربی، کویت و قطر، چنین برداشت میشود که تولید نفت و درآمدهای حاصل از صادرات آن عامل بسیار مهمی در افزایش تنوع اقتصادی، بهبود وضعیت معیشتی مردم و ثبات قدرت سیاسی در این کشورها بوده است.
این پژوهش در نظر دارد تا به این سؤال پاسخ دهد که درآمدهای حاصل از رانت نفتی از زمان استخراج نفت تا سال 2011 میلادی چگونه به تمرکز قدرت سیاسی در این کشور منجر شده است؟ در این مقاله فرض بر این است که درآمدهای نفتی در بحرین از طریق کاهش تنوع مشاغل مردم بنیاد در این مجمعالجزایر، از سویی به تضعیف نیروهای مستقل اجتماعی و از سوی دیگر تقویت و تمرکز قدرت سیاسی منجر شده است؛ بدین صورت که دولت بحرین با بهرهمندی از رانت نفتی، به مشاغل سنتی و مردم بنیاد بحرین بی توجهی کرد و تمام تمرکز خود را صرف ایجاد منابع درآمد جدید و منحصر به Bahrain Petroleum Company خاندان نظام مبذول داشت.
بسیاری از کشورهای رانتیر دیگر حاشیه خلیج فارس از جمله کویت و عربستان سعودی از درآمدهای نفتی به ویژه در دهه هفتاد و هشتاد میلادی که نفت در اوج قیمت خود قرار داشت، برای توزیع رانت میان مردم استفاده میکردند تا بدین طریق ثبات سیاسی خود را حفظ کنند اما بحرین با وجود نیل به درآمدهای عظیم رانتی به این اقدام مبادرت نورزید لذا اعتراضاتی از سوی مردم و گروههای اجتماعی متوجه نظام این کشور شد.