خلاصة:
جامعه مدنی ملازم با قدرت سیاسی است؛ بنابراین، متناظر با انواع قدرت سیاسی، تنوع دارد. جامعه مدنی را میتوان در الگوی قبیله، دولت- شهرهای یونان، جوامع سلطنتی، مدینه الرسول (ص)، و نیز، دولتهای غرب ملاحظه کرد. جامعه مدنی چیزی نیست که فقط یک شکل و مدل خاصی باشد که تنها غرب از آن سخن میگوید و یا تحت عنوان لیبرالیسم از آن یاد میگردد. برخی از اپوزیسیونهای داخلی و خارجی جامعه مدنی را فقط ابزاری برای براندازی جمهوری اسلامی میدانند و آن تشکلهای مد نظر خود را در بحث جامعه مدنی به گونهای حمایت و تقویت مینمایند که بتواند در این زمینه نقش ایفا کنند.
Civil Society in Rohani Era Dr. Javad salehi Karim Abbasi Abstract: Civil society is interconnected with political power. Therefore, more kinds of political powers more kinds of civil society. Civil society exis ted in the tribe,Greek city states, monarchies, Medina and Western states. Civil society is not limited to a certain model that the West talk about it or mentioned as liberalism. Some internal and external oppose- tion groups consider civil society as an instrument to overthrow the Islamic Republic and support their civil societies in order to achieve that goal. Key Words: Civil Society, Political Power, State, Rohani Administration
ملخص الجهاز:
چالشهای فراروی نظام اسلامی را میتوان در دو گروه عمده تقسیم بندی کرد: چالشهای نظری: این چالش نگرشهای معارضی است که در برابر اندیشه اسلامی مطرح شده و میشود در دوران معاصر نگرش و اندیشه جدید غرب یعنی ایدئولوژی لیبرالیسم و قبل از آن اندیشه سوسیالیسم از جمله نگرشهای چالش برانگیز در مقابل اندیشه اسلامی بوده و هست که انقلاب اسلامی را به حق باید خیزش قدرتمند هویت فرهنگی جامعه ایران بر علیه این اندیشه و سیطره آن دانست لذا با توجه به این مطالب یکی از معضلات و دغدغههای نظام از لحاظ فکری و اندیشهای همین نگرشهای تک ساختی غربی از جمله نگرشهای سکولار و لیبرال است که هر از چند گاهی از زبان طرفداران آن در گوشه و کنار جامعه به خصوص مجامع سیاسی بیان میشود.
این فعال سیاسی اصلاح طلب درباره دوره چهار ساله حسن روحانی در حوزه مدنی نیز میگوید: "این دولت امروز با وجود گفتمان اصلاح طلبانه خود که میخواهد زمینه جامعه مدنی و مشارکت مدنی را توسعه دهد خیلی نمیتواند موفق باشد چرا که قدرت اقتصادی دولت کاهش پیدا کرده است".
پرسش دوم این است که چرا علیرغم وجود برخی تفاوتها در بخشهای گوناگون جامعه که به شکل گیری سه شکاف فعال تحت عنوان شکافهای ایدئولوژیک- سیاسی بین سکولارها و اسلامگراها یا اصولگرایان و اصلاح طلب، شکاف توده و نخبه و شکاف جغرافیایی- اقتصادی منجر شده بود، فرد پیروز انتخابات آرایی تقریباً یکدست در دو شکاف اخیر یعنی نزد تودهها و نخبگان و طبقه متوسط شهری و طبقات ضعیف اقتصادی و اهالی روستاها داشت که با توزیع آراء در انتخابات سال 88 و حتی انتخابات سال 84 متفاوت بود.