خلاصة:
روایت نیروهای سیاسی در جامعه روایت تحولات سیاسی، جامعه شناختی و فرهنگی یک جامعه تلقی میشود. در واقع با بررسی و تبیین جریانهای سیاسی اعم از نوع رقابت، ائتلاف و گسست بین نیروهای سیاسی، پشتوانه معرفتی و فکری گروههای سیاسی و... حداقل بخشی از مسایل اجتماعی و فرهنگی تبیین میشوند. بنابراین واکاوی گسست نیروهای سیاسی در طول چهار دهه گذشته نیازمند نگرش جامعه شناختی و معرفتی میباشد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به شرایط اجتماعی، دینی و فکری و تاریخی و همچنین مدرنیته و تبعات آن جریانهای سیاسی متعددی شکل گرفتهاند ولی همین صورت بندی به تدریج تحت تاثیر متغیرهای نهادی، ابزاری، داخلی و خارجی دچار شکاف شدند. در واقع سوال و هدف محوری این پژوهش دلایل معرفتی گسست در جریانهای فکری - سیاسی در ایران است. گرچه دلایل شکاف بین نیروهای سیاسی در دوره جمهوری اسلامی را میتوان به دو بخش کلی تقسیم نمود ولی در نهایت مسایل بنیادی تحولات ایران در طول چهار دهه گذشته در گسست جریانهای فکری- سیاسی تاثیرگذار بوده است.
Mohsen Jalilvand [1] Mehdi Aghaberi[2] Abstract Narration of political forces in society is considered as the narration of political, sociological and cultural developments of a society. In fact, by examining and explaining the political factions, including the type of competition, the coalition and rupture between political forces, the epistemological and intellectual support of political groups, at least some of the social and cultural issues are explained. Therefore, the analysis of the breakdown of political forces over the past four decades requires a sociological and epistemological approach. After the victory of the Islamic Revolution, due to the social, religious, intellectual and historical conditions, as well as modernity and its consequences, several political factions have been formed, but these formations gradually split under the influence of institutional, instrumental, internal and external variables. In fact, the central question and purpose of this research is the epistemological reasons for the break in the intellectual-political factions in Iran. Although the reasons for the rift between political forces during the Islamic Republic can be divided into two general sections, the fundamental issues of Iran's developments over the past four decades have ultimately influenced the breakdown of intellectual and political factions. [1]- Assistant Professor and Faculty Member, Faculty of Law and Political Science, Hashtgerd Branch, Islamic Azad University, Alborz, Corresponding Author, Mohsen_Jalilvand@yahoo.com [2] - Graduate of Political Science, Faculty of Law and Political Science, Islamic Azad University, Takestan, Qazvin, Iran, M-Aghaberary@gmail.com
ملخص الجهاز:
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به شرایط اجتماعی، دینی و فکری و تاریخی و همچنین مدرنیته و تبعات آن جریانهای سیاسی متعددی شکل گرفتهاند ولی همین صورت بندی به تدریج تحت تاثیر متغیرهای نهادی، ابزاری، داخلی و خارجی دچار شکاف شدند.
گرچه دلایل شکاف بین نیروهای سیاسی در دوره جمهوری اسلامی را میتوان به دو بخش کلی تقسیم نمود ولی در نهایت مسایل بنیادی تحولات ایران در طول چهار دهه گذشته در گسست جریانهای فکری- سیاسی تاثیرگذار بوده است.
در واقع گفتمان انقلاب اسلامی بر اساس مردمسالاری دینی و عینیت بخشی به اراده مردم شکل گرفت با این توضیح که دارای اهداف سیاسی همچون رهایی از استبداد نظام پهلوی، زوال دیکتاتوری و ...
گفتمان رقابت سیاسی به عنوان یک عنصر و محور اساسی در اندیشههای امام (ره) و مقام معظم رهبری و دیگر مسئولین و نخبگان ایران از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون مطرح بوده است، چرا که اصل تحقق جمهوریت و مردم سالاری دینی یکی از شاکلههای جمهوری اسلامی میباشد.
(بشیریه، 1382: 383 - 375) با توجه به اینکه در عصر جهانی شدن معنا و کارکرد بسیاری از مفاهیم اجتماعی و سیاسی تغییر نسبی یافته است، باید گفت که در زمینه مفهوم و نقش حزب نیز تحولاتی صورت گرفته است، چنانکه در این عصر اقبال عمومی به احزاب کاهش یافته است.
در مقابل تفسیرهای دیگر ارایه شدند که این مسئله از یک سو بیانگر ایجاد فضایهای جدید و بالطبع سیاسی شدن شکافها در ایران بود و از سوی دیگر، منجر به گسست دینی نیروهای سیاسی جناح راست و از سوی دیگر تحولات اساسی در جناح چپ و صورت بندی نوین از احزاب و گروههای سیاسی بود.