خلاصة:
مصر، سرزمین انجیـل، از زمان مسیح پذیرای یک فرقة اقلیـت موسوم به قبط گردیـد. حضوری طولانیمدت، اما در شرایطی که بهنظر، هیچگاه در کمال مطلوب نبود. لذا تناقضات، جملگی تفکر محتاطانه به همراه اشتیاق افراطی برای شهادت، ایمان مذهبی، سلسلهمراتب روحانیت، گرایش به سمت رهبانیت به عنوان شکلی از زندگی دینی درخور ملاحظه قرار میگیرد. در اینضمن، یقین میدانیم که اختلاف و انشعاب اصلی در کالسدون بهوقوع پیوست و با برانگیختهشدن شور و هیجان ملی مصادف شد؛ استقلالی که توجه را به سوی بیزانتیوم پایتخت سیاسی جهان مسیحی معطوف داشت. نوشتار حاضر ضمن پرداختن به اهمّ مباحث مطرحشده به روش و رویکردی توصیفی تحلیلی در پی تببین علل و جهات دگرگونی حاصل آمده در بستر مسیحیت، خاصه در جامعۀ قبطی مصر میباشد. جماعتی که، از درون تلاطمات عصری انباشته از هیجانات سیاسی و دینی سر برکشید و با رویای آزادی و محتمل تلخکامی از ضربة جهاد اسلامی بار دیگر با دشواری روبرو شد. نتایج ما را مجاز به این تصور میدارد که مسیر یا انگیزة این جریان هر چه باشد؛ زمینة سیاسی در این دوران نقشی بهمراتب مهمتر از مذهب ایفا کرد و در منتهای امر پیوستگی و اتحاد قبطها در برابر امپراتوری و نمایندگان اعم از مذهبی و غیر مذهبی را منجر شد.
Egypt has hosted a minority sect called Copt since the time of Christ. They had a long presence, but under conditions that never seemed to be perfectly desirable. Therefore contradictions, including cautious thinking along with extreme desire for martyrdom, religious faith, the hierarchy of the clergy, and the tendency towards monasticism are considered as a form of religious life. We are sure that the main disagreement and strife took place in Chalcedon and coincided with the arousal of national excitement; an independence that drew the attention to Byzantium, the political capital of Christian world. The present article, while addressing the importance of these issues, seeks to clarify the causes and aspects of the change that has taken place in the context of Christianity, especially in the Coptic society of Egypt, a group that emerged with the dream of freedom from the turmoils of a period that was full of political and religious excitements, and once again faced difficulties caused by Islamic jihad. The results allow us to assume that whatever the motive of this movement was, the political context in this period played a far more important role than religion. In the end, it led to the Copts’ unification and alliance against the empire and its representatives, both religious and non-religious.
ملخص الجهاز:
اگر چنین باشد، این پرسش اذهان ما را به خود مشغول میدارد که آیا نابودی تقریبی یهودیت اسکندریه موجبات ظهور آشکار و بسط و گسترش مسیحیت را فراهم آورد؟ غرض و منظور از برپایی صومعه ها و پیمودن مسیر رهبانیت صرفا نیل به هدف و غایتی سیاسی بود؟ و یا اینکه ، در زیر لایۀ برونی مصر مسیحی/قبطی چه تغییر و دگرگونی در حال جریان و شکل گیری بود؟ در پی پاسخ به پرسش های مطرح شده مسألۀ پیدایی مسیحیت در بستر دین یهودیت را هرچند به اختصار پیش رو نهادیم که خود آغازی برای فهم و تصور از دینی نوظهور است ؛ دینی که در مصر و در بین بومیان مصری/اجتماع اولیۀ مسیحی (قبطی) به میان آمد و رفته رفته غلبه اش را بر تودۀ وسیع مردم گستراند و به دنبال آن ، بازتاب تغییر و تحولی که در قبال تمایلات سیاسی مسیحیت شرقی، جامعۀ مسیحیان قبطی مصر و کشور از سر میگذراند را مدنظر قرار دادیم .
همچنین ، شکلی از مسیحیت اولیه ، گنوستیسیسم (Gnosticism) نامیده میشود که در دست نویس های یافته شده در نجع حمادی (Nag Hammadi) و دیگر متون نوشته شده توسط مسیحیان اولیه ، در سدۀ نخست و دوم پس از میلاد مسیح مشاهده شده است (١٣ :٢٠٠١ ,Cannuyer).
بیگمان ، به سبب فعالیت های آنان بود که به غیر از چند مرکز کافرکیش مصری و همچنین یونانی، که عمدتا در اسکندریه و شهرها واقع شده بودند؛ در سدۀ پنجم تمام مصر به مسیحیت گرویدند (٢٧ :١٩٧١ ,du Bourguet).