خلاصة:
تحقیق حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که «از نگاه امام رضا (ع) وصیت اهل کتاب برای همدیگر و وصیت آنها و مسلمانان برای یکدیگر چه حکمی دارد؟» از این تحقیق بر میآید که با توجه به اهمیت صله رحم و استحکام نهاد خانواده ، از نگاه فرهنگ رضوی وصیت مسلمان برای خویشاوند کافر خود جایز است. حکم امام رضا (ع) به لزوم اجرای وصیت زن مسلمانی که برای گروهی از فقرای نصاری وصیت کرده بود، جواز وصیت مسلمان برای اهل کتاب را نتیجه می دهد. وصیت اهل کتاب برای هم کیشان خود و مسلمانان جایز است و تغییر آن نیز جایز نیست. شعائر خداوند ، اهمیت دارند ، از همین رو برخی از فقهاء به استناد سخنی از امام رضا(ع) جواز وصیت و وقف مسلمان بر معابد اهل کتاب را نتیجه گرفته اند. گرچه برخی از فقهاء به استناد آیه نفی سبیل ، وصی شدن کافر برای مسلمان را جایز ندانسته اند ، از نگاه امام رضا(ع)، آیه مزبور بر عدم جواز وصی شدن کافر دلالت ندارد، زیرا «سبیل» در این آیه به معنای حجت و برهان است. شهادت اهل کتاب بر وصیت مسلمانان پذیرفته می شود. جواز وصیت مسلمانان و اهل کتاب برای یکدیگر که فرهنگ رضوی به آن تصریح دارد، به همزیستی مسالمت آمیز مسلمانان و اهل کتاب کمک می کند. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است.
This study seeks to answer the question of "how is the will of the People of the Book to each other and their will and the will of Muslims to each other evaluated from the viewpoint of Imam Rida (as)?" This study shows that due to the importance of communication with relatives and the strength of the family, from the viewpoint of Radavi culture, a Muslim will is permissible for his infidel relative. The order of Imam Rida (as) to fulfill the will of a Muslim woman who had made a will for a group of poor Christians, results in the permission of a Muslim will for the People of the Book. The will of the People of the Book is permissible for their fellow believers and Muslims, and it is not permissible to change it. Allah's sacraments are important, so some jurists, based on a quote from Imam Rida (as), have concluded the permission of the will and donation of Muslims to the temples of the People of the Book. Although some jurists, according to the verse nafy-e sabil, have not considered it permissible for a Muslim to make a will to an infidel, from the viewpoint of Imam Rida (as), the abovementioned verse is not justified on unauthorized guardianship of infidels, because sabil in this verse is defined as proof and argument. The testimony of the People of the Book on the will of the Muslims is permitted. The permission of the will of the Muslims and the People of the Book to each other, which is specified in the Radavi culture, leads to the peaceful coexistence of the Muslims and the People of the Book. This research has been conducted using descriptive-analytical methodology.
ملخص الجهاز:
وصيت اهل کتاب براي همديگر و وصيت آن ها و مسلمانان براي يکديگر از ديدگاه امام رضا دريافت : ۱۳۹۸/۱۰/۱۷ پذيرش : ۱۳۹۹/۲/۱٥ مرتضي رحيمي ۱ چکيده تحقيـق حاضـر در پـي پاسـخ بـه ايـن پرسـش اسـت کـه «از نـگاه امـام رضـا وصيـت اهـل کتـاب بــراي همديگــر و وصيــت آن هــا و مســلمانان بــراي يکديگــر چــه حکمــي دارد؟» از ايــن تحقيــق بــر مي آيـد کـه بـا توجـه بـه اهميـت صلـه رحـم و اسـتحکام نهـاد خانـواده ، از نـگاه فرهنگ رضـوي وصيت مسـلمان بـراي خويشـاوند کافـر خـود جايـز اسـت .
ir مقدمه در فرهنــگ اســلام وصيــت اهميــت زيــادي دارد؛ از هميــن رو متــون اســلامي ، خــواه قــرآن و روايــات بــه آن توصيــه نمــوده و دربــاره تحريــف و تغييــر آن هشــدار داده انــد و از مســلمانان خواسـته انـد کـه بـراي مـواردي همچـون حقـوق مالـي ديگـران و ماننـد آن وصيـت و بـا شـاهد گرفتــن بــراي وصيــت از تغييــر وصيــت جلوگيــري کننــد، چنانکــه خداونــد فرمــوده : ««کتــب عليکــم إذا حضــر أحدکــم المــوت إن تــرک خيــراً الوصيــه للوالديــن و الأقربيــن بالمعــروف حّقــاً علـي المتقين »(البقـره ،۱۸۰) همچنيـن فرمـوده :« «فمـن بدلـه بعـد مـا سـمعه فإنمـا إثمـه علي الذيـن يبدلونه »(البقـره ، ۱۸۱) و در مـورد لـزوم شـاهد گرفتـن بـراي وصيـت فرمـوده اسـت : « إذا حضـر أحدکـم المـوت حيـن الوصيـة اثنـان ذوا عـدل منکـم أو آخـران مـن غيرکـم .
۲. جـواز وصيـت مسـلمان بـراي خويشـاوند کافـر خـود و عـدم جـواز آن دربـارٔە کفـار غيـر خويشاوند بــر اســاس ايــن ديــدگاه کــه شــيخ طوســي در کتــاب المبسوط (طوســي ، ۱۳۸۷ق ، ج٤: ٤) و برخـي ديگـر از فقهـا بـه آن گرايـش دارند(ابـو الصـلاح حلبـي ، ۱٤۰۳ق : ۳٦٤؛ ابن زهـره حلبي ، ۱٤۱۷ق :۳۰۷؛ محقـق کرکـي ، ۱٤۱٤ق ، ج۱۰: ٥۱).