خلاصة:
شکلگیری بیداری اسلامی و انقلاب در تونس نیز علاوه بر تاثیرپذیری از زمینههای تاریخیء ساختارهای سیاسی» اقتصادی و
فرهنگی,» با کنش سیاسی «کارگزاران (عاملان) سیاسی» مرتبط بوده است. هر پدیدة سیاسی» زمانی که به وقوع میپیوندد» ضمن ابتناء
بر ساختارهای شکل دهندهاش» از نحوة عمل کنش گرانی نیز متاّثر است که درون آن ساختارها عمل میکنند. انقلاب تونس نیز همانند
سایر انقلابهاء پس از فروپاشی نظام سیاسی پیشین, با ایدههای متفاوت گروههای سیاسی در نحوة تاسیس نظام سیاسی جدید
روبرو بود که پیامدهای مهّمی برای وضعیت سیاسی این کشور به همراه آورد. علاوه بر آن» ممکن است این پیامدها به آسیبهایی
منجر شوند که نهتنها زمینة بروز بیثباتی سیاسی- اجتماعی را ایجاد کندء بلکه اهداف انقلاب نیز به تدریج در بازی قدرت گروههای
سیاسی فراموش شود و احتمال بازگشت سیاستهای ناکارآمد پیش از انقلاب افزایش یابد. در این مقاله نشان خواهیم داد که تنازع
میان گفتمانهاء در عرصة عینی سیاست تونس چه پیامدهایی داشته است؟ و چه آسیبهایی انقلاب یاسمین را تهدید میکنند؟ پاسخ
به این پرسشها، محور اصلی مقاله حاضر خواهد بود.