خلاصة:
مرحوم صدرا، احترام علمی ویژه ای برای حکمای یونانی پیش سقراطی قائل بوده است. تا جایی که از آنها به گشایندگان درب های حکمت الهی و ... تعبیر میکند. صدرا حکمت را مختص به علوم برگرفته از دین انبیاء علیهم السلام میداند و از حکمایی نام میبرد که آنها را دارای حکمت مطلق و پایه گذاران حکمت میداند که بر اثر زهد و صفای باطن از عالم محسوس برکنده ا ند و متشبه به اخلاق باری تعالی شدهاند. همه آنها معتقد به حدوث عالمند. او نام 8 تن از بزرگان حکمت را ذکر میکند و قائل است که آنها به حقیقت رسیدهاند و نظرشان در باب حدوث و فنای عالم منطبق بر نظر پیامبران است. او بیان میکند که حکمای یونان 8 نفرند. سه نفر آنها که ملطیاند عبارتند از تالس، انکسیمانس و آغاثاذیمون و پنج تن آنها یونانیاند، انباذقلس، فیثاغورس، سقراط، افلاطون و ارسطو
او تا حدی آنها را حکیم میداند که بیان میکند که به واسطه این حکما، انوار حکمت در عالم تابیده شده و علم ربوبی در دلها منتشر شده است و آنها حکمت را به وسیله نور نبوت فراگرفتهاند.
آنها قائل به وحدانیت خداوند و احاطه علمی الهی به اشیاء هستند و به کیفیت صدور موجودات و چگونگی تکوین عالم میپردازند.
در این مقاله، ما به بررسی و تحلیل جنس مواجهی مرحوم صدرالمتالهین با باورهای حکمای پیش سقراطی پرداخته ایم. هدف اصلی و نهایی ما، نه یک بررسی صرف و سادهی انطباق و یا عدم انطباق، که استنتاج اصول محوری و ویژگی های اساسی نوع برخورد خاص صدرا با «دیگریِ فیلسوف» است.
ملخص الجهاز:
2. تبیین و بررسی آرخه نزد پیشسقراطیان ارسطو فیلسوفان پیش از خود را به دو دسته تقسیم میکند: فیلسوفانی که جوهر اساسی اشیاء واحد را مرکب از آب، هوا، آتش یا جسم بینابین میدانند و باقی اشیاء از طریق فرآیند رقیق شدن یا غلیظ شدن از آن پدید میآیند، و عدهای دیگر که قائلند اضداد در یک اصل واحد، وجود قبلی داشتهاند و سپس میتوانند از آن جدا شوند.
ارسطو در مابعدالطبیعه به معرفی اصل نخستین تالس میپردازد و میگوید: «اصول موجود در طبیعت ماده، اصول همه اشیاء است، یعنی همه اشیا از آن به وجود میآیند و در نهایت به آن منحل میشوند (یعنی جوهر ثابت میماند و حالات آن تغییر میکند).
بهطور خلاصه نظر تالس را اینگونه میتوان بیان کرد که: «جهان از جوهری واحد ساخته شده و این جوهر واحد که آرخه جهان است، باید علت حرکت و تغییر را در خود داشته باشد.
تبیین کثرت توسط تالس او نخستین فیلسوفی است که مفهوم «وحدت در اختلاف» را درک میکند و میگوید اگر چیزی بهعنوان اساس طبیعت وجود داشته باشد، آن باید آب باشد و بنابراین میکوشد تنوع طبیعت بهعنوان تجلیات گوناگون امر واحد در طبیعت را تبیین کند.
4. آناکسیمندر در دیده صدرا صدر المتالهین، آناکسیمندر را نیز فیلسوف الهی میداند و آپایرون او را بدین نحو تفسیر میکند: «از سخن او دانسته میشود که نظرش نابودی این عالم و تباهی و زوال آن است.