خلاصة:
موضوع علم و علمآموزی یکی از مباحث مهم و محوری جلالالدین محمد بلخی، عارف و اندیشمند بزرگ قرن هفتم است که در آثار خود با شناختی دقیق به معرفی و نقد علم و عالمان، و بیان آفات، غایات و آسیب شناسی آن پرداخته است. مولوی دانش های بشری و صاحبان علوم را به دو دستة حقیقی و دینی، و تقلیدی و دنیایی تقسیم میکند؛ اما ضروری ترین بحث با جنبة پیشینی و مقدماتی از نظر او آفتشناسی، غایتشناسی، انگیزهشناسی و وظیفه شناسی دربارة انواع علوم و معارفی است که آدمی در این دنیا فرا میگیرد و یا به طالبعلمان و متعلمان آن میآموزاند. در این پژوهش با روش تحلیل محتوا و با رویکردی منطقی-روش شناختی و هرمنوتیکی، رهیافت های نظری و انتقادی مولوی در علم و عالمشناسی در چهار عنوانِ نقدی و آسیب شناسانه، کارکردی و غایت شناسانه، روانی و انگیزه شناسانه، و اخلاقی و وظیفه شناسانه دسته بندی شده است. نخستین دستاورد پژوهش آشکار شدن این موضوع است که مباحث مولوی در حوزة علم و عالمشناسی شاید بیشتر و پیشتر از دیگر مباحث او ضرورت و قابلیت بررسی علمی و معرفتی دارد، دوم آنکه فواید و کارکردهای بالقوه یا بالفعل منطقی، انتقادی و اخلاقی این نوع علم شناسی معلوم می شود، و سومین کارکرد مهم و اخلاقی- معرفتی این رویکرد می تواند آن باشد که اهل علم را با توجه دادن به آسیب ها و انگیزه ها و وظایف، از آفات و عوارض ناشی از علم آموزی صرف برحذر دارد.
Science and learning science are among the most important and pivotal concerns of Jalaluddin Mohammad Balkhi, the great mystic and thinker of the seventh century, who in his works attempted to present and accurately critique science and men of science as well as their blights and teleological purposes. Rumi divides human sciences and scholars into two categories of real and religious, and imitative and mundane. Still, in his view, the most essential discussion is studying the blights, teleological purposes, motives, and moral duties of all kinds of science and episteme that one acquires in this world or imparts with knowledge-seekers and pupils. In this study, adopting content analysis method and logical-methodological and hermeneutic approach, Rumi's theoretical and critical approaches to science and science studies have been categorized under four themes of critical and pathological; functional and teleological; psychological and motivational; and ethical and conscience-related qualities. The first significance of the study is showing that Rumi's discussions in the field of science and science studies require further academic and epistemological investigations, perhaps more than his other discussions. The second implication is that the potential or actual, logical, critical or ethical functions of this kind of science studies become clear. The third important ethical-epistemological function of this approach is that it warns the scholars against the blights and complications caused by learning science, considering the harms, motives and duties of each.
ملخص الجهاز:
از فرهنگ ها و فهرسـت هـاي معاصـران کتـاب مينـاگر عشق (زماني ، ١٣٨٢)، آسمان هاي ديگر (خاتمي ، ١٣٩١) و شرح اصـطلاحات تـصوف (گـوهرين ، ١٣٧٦) را مي توان نام برد و نيز از مقاله هاي معاصران اين مقاله ها قابل ذکـر اسـت : «مفهـوم علـم در مثنوي مولانا جلال الدين » (استعلامي ، ١٣٧١)، «علـم از ديـدگاه مولانـا» (اميـري خراسـاني ، ١٣٨٠)، «علم ، عقل و عشق در مثنوي مولوي » (سبحاني ، ١٣٨٢)، «ابعاد تقليد و تحقيق در مثنـوي » (طالبيـان ، ١٣٨٥)، «علم ظاهر و باطن يا ظاهر و باطن علـم » (جعفـري و خليـل پـور، ١٣٨٦) و «مولانـا از منظـر معرفت شناسي » (خوارزمي و سهرابي ، ١٣٩٨)، اما در هيچ کدام از آثار پيش گفته دربارٔە علم شناسـي در آثار مولوي از حيث رهيافت شناسي ، که در مقالۀ حاضر موضوع تحقيـق قـرار گرفتـه ، بحـث يـا حتي اشاره مستقيمي ديده نمي شود.