خلاصة:
میتوان به پدیدارشناسی بهعنوان یکی از مکاتب اصلی قرن بیستم اشاره کرد. پدیدارشناسی به مطالعه و بررسی ماهیت یک چیز میپردازد. یوهانی پالاسما ازجمله تاثیرگذارترین پدیدارشناسان معماری است. یوهانی پالاسما از منظر فلسفی متاثر از فلسفه موریس مرلوپونتی بوده، همچنین به تفکرات پدیدارشناسانی چون هوسرل و هایدگر نیز نیمنگاهی داشته است. از نظر پالاسما علم و عقل سبب ذهنیات محدودی متکی بر ادراک بینایی میشوند که پیامدهای تاسفباری را در معماری معاصر داشتهاند. پدیدارشناسی از نظر پالاسما نگرش عمیق است که انسان را به گوهر چیزها نزدیک میکند و آنها را نزدیک انسان نگاه میدارد نگرش او با توجه به مشارکت حواس در فرآیند دریافت و ادراک و قراردادن کالبد و تن انسانی بهعنوان مرکزیت ادراک و مشارکت حواس پنجگانه در باب کیفیات حسی، مصالح، نور، رنگ، قدمت و تاریخچه حضور مییابد. پاویون مه اثر دیلر اسکوفیدو در اکسپو 2002، با خلق فضایی ابر مانند درصدد است تا مخاطب را از دیدن و ادراک بصری به لمسکردن، در فضا بودن و ادراک حسی برساند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی و جمع آوری اطلاعات اسنادی است. هدف از انجام این پژوهش، پاسخ به این پرسش است که ویژگیهای پاویون مه (اکسپوی 2002) از نظرگاه تحلیل پدیدارشناسی یوهانی پالاسما چیست و ویژگیهای شاخص آن چه میباشند. برای این منظور ابتدا با شناخت نظریات پالاسما و سپس بررسی پاویون مه به تحلیل موضوع پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهند علاوه بر دیدن و دیده شدن که ناشی از ادراک ذهنی و بصری است معماری میتواند با به بازی گرفتن سایر حواس انسانی تجسمی متفاوت از فضا و مفهوم آن و نیز حس مکان متاثر از حضور در فضا را منجر گردد و مخاطب را بهگونهای متفاوت در معرض ادراک حسی از محیط قرار دهد. مولفههای ادراک چند حسی، در پاویون مه جلوه عملی بهخود گرفتهاند و مخاطب را در تجربه متفاوت از فضا یاری میکنند.
ملخص الجهاز:
نتايج اين پژوهش نشان مي دهند علاوه بر ديدن و ديده شدن که ناشي از ادراک ذهني و بصري است معماري مي تواند با به بازي گرفتن ساير حواس انساني تجسمي متفاوت از فضا و مفهوم آن و نيز حس مکان متاثر از حضور در فضا را منجر گردد و مخاطب را به گونه اي متفاوت در معرض ادراک حسي از محيط قرار دهد.
براي اين منظور ابتدا با شناخت نظريات پديدارشناسي ، آرا و ديدگاه هاي يوهاني پالاسما و سپس بررسي پاويون مه به تحليل موضوع پرداخته شده است .
تاکيد پالاسما بر توجه به حس هاي مختلف و اهميت آن از اين جهت است که هر کدام شيوه و روش خاص خود را براي بيان حضور در فضاي معماري و فرآيند ادراک دارند.
به جاي ايده آل گرايي دکارتي در رابطه معماري براي چشم ، پالاسما مي گويد که معماري آلتو براساس واقعيت هاي حسي بنا نهاده شده و ساختمان هاي او ريشه در مفاهيم متداول و يا تئوري گشتالت ندارند، بلکه تجربه اي چند حسي از ادراک فضا هستند(شيرازي ، ١٣٨٩، ٩٠).
مدل مفهومي پژوهش (نگارندگان ) يافته ها همان گونه که بيان شد يوهاني پالاسما نيز همچون هوسرل به پديدارشناسي به مثابه بازگشت به خود چيزها نگاه مي کند و باور دارد که در معماري بايد فضاها به شکلي خلق شوند که انگار براي اولين بار توسط مخاطب ها ديده مي شوند.
جدول تطبيقي ويژگي هاي پاويون مه منطبق بر ويژگي هاي پديدارشناسي يوهاني پالاسما (نگارندگان ) {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} از بررسي جدول بالا، مي توان بيان نمود بسياري از ويژگي هاي مد نظر پالاسما در اين پاويون بدل به الگويي براي تجربه فضا شده اند.