خلاصة:
هیرمند نام رودخانهای حیاتآفرین برای یکی از کانونهای جمعیتی در گوشۀ شرقی کشور است که در منتهیالیه خود بخشی از مرز مشترک ایران و افغانستان را به طول 30 کیلومتر تشکیل میدهد. خشکسالیهای پیاپی و زیرساختهای خاص مورفولوژیکی، بستر مناسبی برای تغییرپذیری در الگوی هندسی و استقرار فضایی مجرا و مسیر اصلی این رودخانه فراهم کرده است. درک و استخراج این تغییرات و معرفی ویژگیهای مورفولوژیک آن، بهسبب فراهمآوری تغییر در حدود مرزی و چالش در الگوی بهرهبرداری مشترک از آب آن، موضوع مهم و مورد توجه پژوهش حاضر است. برای این امر، الگوی تغییرات مکانی رودخانه در نیم قرن گذشته (1344-1390)، از طریق تحلیل تصاویر سنجش از دوری دو زمانه مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا، طول رودخانه با توجه به الگوی امروزی آن به 13 مقطع فضایی تقسیم و تغییرات هندسی رودخانه برپایۀ نقشههای برداری مستخرج از تصاویر مقدم و موخر در هر یک از این مقاطع، بهطور جداگانه مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها بیانگر رخداد تغییر در الگوی هندسی اغلب بخشهای رودخانه است؛ بهطوری که در تمامی مقاطع مورد بررسی، محور رودخانه تغییرپذیری بین حداقل 5 تا حداکثر 31 درجه را تحمل کرده است. تغییر در الگوی فضایی رودخانه نیز بهدنبال تغییر در الگوی هندسی آن شکل گرفته، بهطوری که سطح اشغال آن 5/31 درصد افزایش یافته و از رقم 9/1میلیون مترمربع در سال 1344، به بیش از 5/2 میلیون مترمربع در سال 1390 رسیده است. همچنین یافتههای پژوهش نشان داد، بهسبب تغییر در الگوی فضایی رودخانه، مقادیر مشخصی از اراضی کشور در نوار مرزی واگذار و بهطور متقابل، از اراضی همسایه به خاک کشور الحاق شده است. یافتههای پژوهش درخصوص عوامل ایجابی تغییر در الگوی فضایی و هندسی رودخانه، علاوهبر تایید و تاکید بر عوامل ثابت محیطی، مسئلۀ خشکسالیهای پیدرپی و انسداد بستر توسط ماسههای انباشته شده (حاصل از عمل باد) را عامل محوری و موثر این تغییرات میداند.
ملخص الجهاز:
آشکارسازي تغييرات الگوي مکاني رودخانة هيرمند و تحليل مورفولوژيکي آن محمد شريفي کيا* ـ استاديار گروه سنجش از دور، دانشگاه تربيت مدرس نعمت مال اميري ـ دانشجوي کارشناسي ارشد جغرافيا طبيعي ، دانشگاه تربيت مدرس پذيرش مقاله : ١٣٩١/٠٧/٢٠ تأييد نهايي : ١٣٩٢/٠٢/٢٥ چکيده هيرمند نام رودخانه اي حيات آفرين براي يکي از کانون هاي جمعيتـي در گوشـة شـرقي کشـور است که در منتهي اليه خود بخشي از مرز مشترک ايران و افغانستان را بـه طـول ٣٠ کيلـومتر تشکيل مي دهد.
يافتـه هـاي پـژوهش درخصوص عوامل ايجابي تغيير در الگوي فضايي و هندسي رودخانه ، علاوه بر تأييد و تأکيد بـر عوامل ثابت محيطي ، مسئلة خشکسالي هاي پي درپي و انسداد بستر توسط ماسه هـاي انباشـته شده (حاصل از عمل باد) را عامل محوري و مؤثر اين تغييرات مي داند.
استخراج تغييرات مورفولوژيکي رودخانه ، مورد توجـه تعـداد زيـادي از محققان ايراني بوده که به خصوص در سال هاي اخير با ابزارهاي رقومي ، مطالعات شايسته اي در اين زمينه انجام پذيرفتـه است (مقصودي و همکاران ، ١٣٨٩؛ پرتاني و همکاران ، ١٣٨٧؛ غريب رضا و همکاران ، ١٣٨٥؛ ارشـد و همکـاران ، ١٣٨٦؛ يماني و همکاران ، ١٣٨١).
در خصوص هيرمند، تاکنون مطالعات مختلفي انجام گرفته است (بديعي ازنداهي و همکـاران ، ١٣٩٠؛ حافظ نيا و همکاران ، ١٣٨٣؛ ابراهيم زاده و همکاران ، ١٣٨٣؛ ضيا توانا و همکاران ، ١٣٧٩؛ واعضي پور و همکاران ، ١٣٨٩)؛ اما موضوع بررسي تغييرات مورفولوژيکي حريم و بستر اين رودخانـه کمتـر مـورد توجـه و بررسـي واقـع شـده و گزارش ها يا مطالعات انتشاريافته اي در اين زمينه در دسترس نيست .