خلاصة:
یکی از مهمترین اقتضائات دستورگرایی» ساماندهی به نسبت آزادی و امنیت بهنحوی است که فضای
گستردهای برای آزادیهای مشروع در همزیستی با امنیت در عرصههای مختلف ازجمله امنیت اقتصادی
فراهم گردد. به همین دلیل» در عین محترم شمردن آن مطابق اصل (٩)» (۲۰) و (۴۸)؛ در اصول متعدد قانون
اساسی» آزادیهای فردی و عمومی به قیودی ازجمله «موازین اسلامی» (اصل ۲۰)» «استقلال ملی) (اصل
۹( «عدم اضرار بهغیر» (اصل ۴۰) و «تخریب غیرقابل جبران محیط زیست» (اصل ۵۰) و همچنین قانون
مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور (مصوب ۱۳۶۹) مقید شده است. بنابراین باید یک نقطه تعادلی
بین آزادیها و امنبت بهویژه در حوزه اقتصادی که در سالهای اخیر بر اساس الزامات قانونی حمایت از
کسبوکارها (قانون بهبود مستمر کسبوکار مصوب ۱۳۹۰)» خصوصیسازی و رقابت (قانون اجرای
سیاستهای کلی اصل چهلوچهارم (۴۴) قانون اساسی مصوب ۱۳۸۶) و حمایت از تولید (قانون حداکثر
استفاده از توان تولیدی و خدماتی کشور و حمایت از کالای ایرانی مصوب ۱۳۹۸) مورد توجه قرار گرفته
است» ایجاد کرد. بههرحال در این مقاله ضمن پاسخ به این سوال که «نسبت آزادیها و امنیت در نظام حوق
اساسی ایران چیست؟» به تحلیل نظام حقوق اساسی ایران با تاکید بر اصل نهم و ایجاد تعادل در این رابطه
با روش توصیفی - تحلیلی میپردازیم.
ملخص الجهاز:
این اصل که با 56 رأی موافق از مجموع 58 رأی مأخوذه در هفدهمین جلسه عمومی مجلس بررسی نهایی قانون اساسی به تصویب رسید، هم از مبانی فصل «حقوق ملت» بهشمار میآید، هم بر مفهوم غیرقابل تخطی بودن این حقوق و آزادیها 1 صحه میگذارد و هم از مبانی احکام ناظر به استقلال و صیانت از خاک به تاراج رفته کشور محسوب میگردد.
البته میتوان در دیدگاهی دیگر، با اکتفا به بیان اصل که فقط ناظر به نسبت «آزادي» و «استقلال و وحدت و تماميت اراضي كشور» است، اظهار داشت این اصل بیشتر ناشی از رویکردی تاریخی به نقض آزادی به بهانه «استقلال و تمامیت ارضی» بوده و البته اهتمام دارد تا بر لزوم درک استقلال واقعی برای صیانت از کشور بر اساس نظریه «حفظ نظام» که البته خود از مفاهیم مشابه نظم عمومی است، تأکید کند.
آنچه وظیفه ملت و افراد ملت است، عبارت است از عدم اخلال [در] استقلال و آزادی، وگرنه یک دهقان یا کارگر چگونه سخنان آقای جوادی، مشروح مذاکرات بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران: اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، 1364، ص 429.