خلاصة:
تسهیم دانش یک قابلیت اساسی در مراکز تحقیق و توسعه صنعتی میباشد زیرا از طریق آن کارکنان میتوانند در بهکارگیری دانش، نوآوری و نهایتاً مزیت رقابتی سازمان مشارکت داشته باشند. تسهیم دانش اثربخش میان کارکنان میتواند به طور قابل ملاحظهای بر زمان، هزینه و کیفیت فعالیتهای تحقیق و توسعه در چنین سازمانهایی تأثیر بگذارد. بنابراین هدف از این تحقیق بررسی عوامل انگیزش فردی و سازمانی مؤثر بر شکلگیری رفتار تسهیم دانش در یک مرکز تحقیق و توسعه صنعتی از طریق ترکیب دو نظریه رفتار برنامهریزی شده و نظریه مبادله اجتماعی میباشد. روش تحقیق از نوع توصیفی ـ پیمایشی بوده و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه میباشد. برای آزمون فرضیهها نیز از روش حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل 85 داده گردآوری شده از جامعه آماری اثر منفی ادراک از دست دادن قدرت دانش و اثر مثبت ادراک لذت بردن از کمک به دیگران و ادراک افزایش شهرت را بر نگرش نسبت به تسهیم دانش تأیید نمود. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که نگرش نسبت به تسهیم دانش و هنجارهای ذهنی منجر به افزایش قصد تسهیم دانش در کارکنان شده و این قصد در نهایت موجب افزایش رفتار تسهیم دانش در کارکنان میشود. علاوه بر این، نتایج تحقیق از اثر معنادار عوامل سازمانی جوّ سازمانی و تسهیلات فناوری اطلاعات و ارتباطات به ترتیب بر هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درک شده حمایت نمود. در نهایت با توجه به یافتههای تحقیق، توصیههایی برای شاغلان حرفهای در حوزه مدیریت دانش به منظور ترغیب تسهیم دانش میان کارکنان در مراکز تحقیق و توسعه صنعتی به همراه پیشنهادهایی برای محققان آتی جهت پوشش شکافهای تحقیق حاضر ارائه خواهد شد.
Knowledge sharing is a fundamental ability in industrial research and development centers through which employees can contribute to knowledge application, innovation, and ultimately the competitive advantage of the organization. Effective knowledge sharing among employees may considerably impact duration, cost and quality of research and development activities in such organizations. Therefore, this paper is aimed at examining the effects of motivational and organizational determinants in forming knowledge-sharing behavior in an industrial research and development center through synthesizing theory of planned behavior and social exchange theory. A descriptive-survey methodology was conducted and a questionnaire developed for data gathering. Partial Least Squares (PLS) method also used to test research hypotheses. Result of analyzing 85 questionnaires indicated that individuals’ attitudes toward knowledge sharing are positively affected by perceived enjoyment in helping others and perceived reputation enhancement, while negatively affected by perceived loss of knowledge power. It is also revealed that attitude toward knowledge sharing and subjective norms significantly determine intention to share knowledge, which then determines knowledge sharing behavior. In addition, research findings supported the positive effects of organizational climate and information and communication facilities as organizational determinants on subjective norms and perceived behavioral control, respectively. At last, based on research findings, some practical implications for knowledge management practitioners to foster knowledge sharing in industrial research and development centers suggested and research opportunities for future researchers to fill this research’s gaps proposed.
ملخص الجهاز:
افزون بر اين ، محققان تأکيد نموده اند که سازمان ها به منظور حمايت از اقدامات تسهيم دانش و تـرويج آنهـا بـين کارکنان ، علاوه بر اعمال مستقيم آنها در راهبرد کسب کـار مـي تواننـد بـا تغييـر نگـرش و رفتار کارکنان خود نيز اين اقدامات را در سازمان ترغيب نمايند، به طوري کـه کارکنـان از روي علاقه و به صورت نظام مند با ديگران تسهيم داشـته باشـند ( ;٢٠٠١ Alavi and Leidner ٢٠٠٦ .
بــه همــين منظــور، در ايــن تحقيــق تــلاش مــي شــود بــا اســتفاده از نظريــۀ رفتــار 1052 برنامه ريزي شده ١ (١٩٨٠ Ajzen and Fishbein)، عوامل مؤثر بر نگـرش کارکنـان نسـبت بـه تسهيم دانش شناسايي شده و نحوة شکل گيري رفتـار واقعـي تسـهيم دانـش بـر اسـاس ايـن نگرش بررسي گردد.
بـا توجـه بـه خـلاء مـذکور در ادبيـات ، بـه ويـژه در تحقيقات داخل کشور، تحقيق حاضر قصد دارد به عنوان يکي از اولين تـلاش هـا در داخـل کشور، نقش ترکيب نظريۀ رفتار برنامه ريزي شده و نظريۀ مبادلۀ اجتماعي ، عوامل انگيزشي فردي و سازماني را در شکل گيـري رفتـار تسـهيم دانـش در يـک مرکـز تحقيـق و توسـعۀ صنعتي بررسي نمايد.
نتايج تحقيق نشان داد کـه نگـرش نسـبت بـه تسـهيم دانـش و هنجارهـاي ذهنـي اثـر معناداري در شکل گيري قصد تسهيم دانش در کارکنـان سـازمان مـورد مطالعـه دارد.
اين موضوع دلالـت بر اين دارد که افزايش تمايلات و گرايش هاي رفتاري نسـبت بـه تسـهيم دانـش مـي توانـد قصد کارکنان براي تسهيم دانش را به شدت تحت تأثير قرار دهد (٢٠١٢ Wu and Zhu).