خلاصة:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین رهبری تحولگرا، جوسازمانی و خلاقیت کارکنان ادارات ورزش و جوانان خراسان جنوبی بود. روششناسی: این پژوهش توصیفی و طرح آن از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی کارکنان ادارات ورزش و جوانان خراسان جنوبی در سال 1393 تشکیل میدادند (120 نفر) و 113 پرسشنامه برگشت داده شد که بهعنوان نمونه آماری مورد تحلیل قرار گرفت. برای سنجش متغیرهای موردمطالعه از پرسشنامههای خلاقیت (رندسیپ، 1979)، جوسازمانی (هالپین و کرافت، 1963) و رهبری تحولگرا (رافرتی و گریفین، 2004) استفاده شد. روایی محتوایی آنها توسط اساتید متخصص و پایایی پرسشنامهها با استفاده از آلفای کرونباخ (0/86، 0/89، 0/86) تأیید شد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرمافزار AMOS حاکی از روایی مطلوب پرسشنامهها بود. بهمنظور تحلیل دادههای پژوهش و استنباط آماری، از آزمون همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزارهای SPSS 19 و 22 AMOS استفاده شد. یافتهها: کلیه شاخصها نشاندهندهی برازش مطلوب مدل بودند. نتایج تحقیق نشان داد که بر طبق مدل معادلات ساختاری رهبری تحولگرا هم بهطور مستقیم (0/33=β) و هم غیرمستقیم بر خلاقیت کارکنان تأثیر دارد (0/23=β). نتیجهگیری: مدیران ادارات ورزش و جوانان چنانچه به دنبال جوسازمانی صمیمی و در پی آن بروز خلاقیت کارکنان خود هستند؛ بهتر است سبک رهبری تحولگرا را سرلوحه کار خود قرار دهند.
Objective: The aim of the present study was to analyze the relationship between the transformational leadership, organizational climate, and creativity of employees in the Departments of Sport and Youths of the South Khorasan state.
Methodology: The research method implemented in this study was descriptive and correlational. The population sample included all the staffs in the Departments of Sport and Youths of the South Khorasan state (N = 120). The questionnaires were distributed and the participants were asked to fill them. Then 113 questionnaires were returned and analyzed. For measuring the variables, the transformational leadership (Rafferty & Griffin, 2004), creativity (Rendssip, 1979), and organizational climate (Hallpin & kerafit, 1963) were used. The validity of the questionnaires were confirmed by the results of the confirmatory factor analysis. Then the reliability of the questionnaires was examined via Cranach’s alpha (0.86, 0.89, and 0.86). Finally, in order to find the relationship between the variables, the Pearson’s correlation and structural equation modeling were run.
Results: All the factors involved were loaded properly to the model. The result of the study, based on the structural equation model, shows that the transformational leadership, both directly and indirectly, is in relation with creativity.
Conclusion: If the managers of Sports and Youth Departments are looking for a friendly organizational climate and subsequently the creativity of their employees, they should prioritize the transformational leadership style.
ملخص الجهاز:
نه صن يشاهود نشريه مديريت منابع انساني در ورزش دا عت رابطه رهبري تحول گرا با جوسازماني و خلاقيت در ادارات ورزش و جوانان استان خراسان جنوبي 3 جواد قاسمي روشناوند١*، محمدرضا اسماعيلي ٢ و داود مودي ١- دانشجوي دکتري مديريت ورزشي دانشگاه صنعتي شاهرود ٢- دانشجوي دکتري مديريت ورزشي پژوهشگاه تربيت بدني و علوم ورزشي ٣- کارشناسيارشد مديريت ورزشي دانشگاه بيرجند تاريخ دريافت : ١٣٩٥/٢/٢٣ تاريخ پذيرش : ١٣٩٤/٦/٨ چکيده هدف : هدف پژوهش حاضر، بررسي رابطه بين رهبري تحول گرا، جوسازماني و خلاقيت کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان خراسان جنوبي بود.
بنابراين در اين تحقيق روي کارمندان ادارات ورزش و جوانان استان خراسان جنوبي متمرکز شده ايم تا به بررسي اين مسئله بپردازيم که آيا رهبري تحول گرا بر خلاقيت کارکنان نقش دارد؟ نقش جوسازماني دراين بين چيست ؟ بدين منظور و با توجه به نتايج تحقيقات گذشته و همچنين مطالعات نظري، مدل مفهومي زير طراحي گرديد که مورد آزمون قرار خواهد گرفت .
جدول ٥- شاخص هاي برازش مدل شاخصهاي برازندگي شاخص برازش خيدو نسبي ريشه ميانگين مجذور سطح معناداري خيدو درجه آزادي تطبيقي هنجار شده برآورد تطبيق 44 47/4 0/34 0/02 1/07 0/9 0/99 بحث و نتيجه گيري هدف اين پژوهش ، طراحي مدل ساختاري ارتباط رهبري تحول گرا، جوسازماني و خلاقيت در ادارات ورزش و جوانان استان خراسان جنوبي بود.
در کل با توجه به وجود ارتباط بين رهبري تحول گرا و خلاقيت در تحقيق حاضر، گوياي اين مطلب است که مديران توانسته اند، درک روشني از هدف سازمان را در کارکنان خود ايجاد کنند و با به چالش کشاندن آنان ، سبب شوند تا با کنار گذاشتن تفکرات قديمي، در مورد مسائل با شيوه هاي جديد تصميم گيري کنند.