خلاصة:
افزایش پیچیدگی و فشار رقابتی خصیصه محیط سازمانهای امروزی است. عدم پاسخ مناسب و بهموقع به تغییرات محیطی، موجب بهخطرافتادن بقای شرکت میشود. هوشمندعملکردن بهترین پاسخ به این چالشهاست. هدف تحقیق حاضر توجه به قابلیتهای داخلی سازمان و بهویژه پاسخ به این پرسش است که اگر سازمان دنبال هوشمندعملکردن است، کدامیک از ابعاد داخلی را باید پرورش دهد؟ تحقیق از نظر هدف، توسعهای– کاربردی و از بعد روش گردآوری دادهها، توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق کارکنان شرکتهای تولیدی تحت پوشش شرکت شهرکهای استان کرمانشاه به تعداد 3531 نفر است که از طریق روش نمونهگیری طبقهای (اختصاص متناسب) 347 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شده است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه است که برای طراحی آن از تکنیک دلفی طی سه راند استفاده شده است. روایی ابزار گردآوری از طریق اعتبار همگرا و پایایی از طریق بار عاملی و پایایی مرکب مورد تأیید قرارگرفته است. همچنین بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار اسمارت پی ال اس و روش حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شدهاست. تحلیل یافتههای بخش ساختاری مدل، نشان داد که 14 درصد از سطح هوشمندی در شرکتهای تولیدی موردمطالعه از طریق سازه میزان کار گروهی، 18 درصد توسط میزان تفکر سیستمی، 21 درصد بهوسیله میزان باز بودن سازمان، 16درصد توسط آزاد اندیشی سازمانی و 33 درصد توسط بصیرت سازمانی با بیشترین تأثیر، تعیین میشود.
Increasing complexity and competitive pressure is character of today's organizations. Lack of appropriate and timely response to environmental changes, will threat a survival of any company. The best response to this challenge is a smart practice. This study aims to focus on the internal processes & to find out which internal dimensions should be fostered in case a company would like to follow intelligent practices. This study in terms of purpose is development – applied survey and in terms of data collection is descriptive. The statistical population of research is staff of the manufacturing companies in Kermanshah Province (N=3531), and Statistical sample with 89 persons was selected. Data was gathered using a questionnaire approved by Delphi technique. Validity of questionnaire through convergent validity and the reliability is confirmed by functional loadings and composite reliability (Dillon- Goldstein Rho). To analyze the data, Smart PLS software was used with partial least squares method. The results of the structural analysis model showed that 14 percent of the smart organization was determined through group work, and 18 percent with system thinking, 21 percent with organizational openness, 16 percent with, 18 percent with organizational open-mind, 33 percent with organizational insight.
ملخص الجهاز:
Smart Organization ۲ پرورش مي دهد و بر اساس ابزارها و شيوه هاي ادراک شده عمل مي کند و دنبال بهبود ابعاد درونـي خود به منطور واکنش معقول در مقابل محيط اسـت (آنلايـن ۱).
در متون علمي مـديريت ، انديشـمندان مختلـف (ماتسـون و ماتسـون ۲۰۰۱،۴؛ ســيدانمالانکا۲۰۰۲،۵) بيشــتر دنبــال کشــف ســازمان هوشــمند، بــه عنــوان يــک موجوديــت و پديده ۶بوده اند، ويژگي هاي اين شکل از سازمان را به عنوان يک الگوي ايده آل مشخص کرده اند، اند، نتايج و پيامدهاي استفاده از سازمان هوشمند، هدف بوده اسـت ، امـا فراينـدها، عوامـل و ابعـاد داخلي که موجب حرکت و جهت دهي بـه سـمت سـازمان هوشـمند مـي شـود، معمـولا در حاشـيه قرارگرفته است .
در ادبيـات علمـي مـديريت پاسـخ بـه ايـن پرسش هنوز مبهم اسـت کـه ابعـاد داخلـي سـازمان کـه بـراي شـکل گيـري سـازمان هوشـمند لازم است ،کدامند؟ (سيدانمالانکا،۲۰۰۲) بنابراين پرسش اصلي تحقيق اين است که اگر سـازمان دنبـال هوشمندشدن و هوشمندعمل کردن است ، کدام يک از ابعـاد داخلـي را بايـد پـرورش دهـد؟ ميـزان تأثيرگذاري اين ابعاد در هوشمند عمل کردن چگونه است ؟ ادبيات و پيشينه تحقيق سازمان هوشمند چيست ؟ از بعد سازماني ، هوش به عنوان توانايي و قابليت يـک سيسـتم در انتقـال اطلاعـات بـين محـيط 1.
Johnson & Batey & Holdsworth 3.
به اين مفهوم که بـراي رسـيدن بـه اجمـاع نظـر در خصـوص مؤلفه و عوامل اثرگذار بر سازمان هوشمند و طراحي پرسشنامه ، از تکنيک دلفي يعني روش کيفـي و براي تجزيه و تحليل داده هاي پرسشنامه نهايي از روش کمي تحقيق اسـتفاده شـده اسـت .
Managing Complexity-the Path toward Intelligent Organizations,Journal of Systemic Practice and Action Research, Vol. 13, No. 2, Pp. 207-239.