خلاصة:
بررسیها حاکی از عدم موفقیت بسیاری از پروژهها، علیرغم پیادهسازی ابزارها و تکنیکهای مدیریت پروژه است. یکی از مؤلفههای پیچیده انسانی و سازمانی، هیجانات در پروژه است که اگر درست و بهموقع شناسایی نشوند و بهدرستی کنترل و مدیریتی روی آن صورت نگیرد، منشأ بسیاری از مشکلات مانند: درگیریها، اعتصابات، تعارضات بیشازحد، فشارهای روانی، بینظمیها و بحرانها خواهد شد. پاسخ ادبیات برای رفع این مشکل هوش هیجانی فردی است، ولی این پدیده، اولاً بهطورکامل مسئله فوق را بهخصوص در بستر پروژهای نمیتواند مرتفع کند و ثانیاً سازمان پروژه باید بهگونهای باشد که اجازه بهکارگیری هوش هیجانی را به نیروها بدهد و ثالثاً کارکنان، به استفاده از آن در محیط پروژه راغب باشند. لذا تحقیق حاضر صورت گرفت و با مطالعه یکی از باسابقهترین شرکتهای پروژهمحور ایرانی، ازطریق مصاحبههای عمیق و غیرساختاریافته حضوری، بخش اعظم دادهها جمعآوری و با روش گراندد تئوری تحلیل شد. درنهایت، برمبنای یافتهها، چارچوبی برای الزامات فرایند مدیریت هیجانات در سازمانها پیشنهاد گردید. نتایج نشان میدهد این چارچوب باعث عملکرد بهتر سازمان میشود و بسیاری از مسائل و مشکلات فوقالذکر را میتواند مرتفع سازد.
Despite the implementation of tools and techniques of project management, studies show many project failures. One of the complex human and organizational features is the emotions in the project that if not properly identified, controlled and managed, leads to many problems, such as clashes, strikes, excessive conflicts, psychological pressures, disturbances and crises. Literature addresses it as an individual emotional intelligence problem. But individual emotional intelligence cannot, first of all, fully address the above- mentioned problems, especially in the project context, and secondly, the project organization must be structured to allow the use of individual emotional intelligence capabilities to the project Staff, and thirdly, staff must be willing to use it in projects. Therefore, this research has been carried out to cover the aforementioned gaps in the literature. Deep unstructured interviews used for data gathering from one of the most promising Iranian project-oriented companies. The resulting data were analyzed using Grounded Theory methodology. Finally, based on the findings, the framework for requirement of processes of managing emotions in organizations was proposed. The results show this framework improves the organization's performance and prevents many of the above-mentioned issues and problems.
ملخص الجهاز:
ايده بهبود هوش هيجاني سازماني توسط منگس (٢٠١٢) 94 در مرور ادبيات که بخش هاي مهم آن ذکر شد، مدل هاي ارائه شده ازسـوي محققـين بـه صـورت کلـي ميباشد و کاملا مشخص نيست که يک سازمان براي مديريت هيجانات ، چه الزاماتي براي فرايند مـديريت هيجانات بايد داشته باشد، لذا باتوجه به موارد فوق و اهميت موضوع ، در اين تحقيق قصد داريـم باتوجـه بـه مطالعه يکي از باسابقه ترين شرکت هاي پروژه محـور در حـوزه صـنعت سـاخت ، چـارچوبي بـراي الزامـات فرايند مديريت هيجانات در سازمان ها ارائه نماييم که شامل اهداف زير خواهد بود : • شناخت سازمان ازمنظر الزامات فرايند مديريت هيجانات ؛ • شناخت آثار الزامات فرايند مديريت هيجانات ؛ • شناخت نتايج و دستاوردهاي الزامات فرايند مديريت هيجانات .
Building Theories froP Case Study Research 96 بين رويکرد گليسري به نام جيتيام کلاسيک و رويکرد اشتراوسي (اشتراوس -کربين ) به نام جي تيام سيستماتيک (فراستخواه ، ١٣٩٥)، به علت آنکه رويکرد گليسري برخلاف رويکرد اشتراوسـي (کـه از يـک الگوي پارادايمي استفاده ميکند)، از تنوع الگوهاي توضيحي براي انعطاف پذيري بيشتر استفاده مـيکنـد، لذا رويکرد گليسري انتخاب شد تا ظهور نظريه به بافت تحقيق و خلاقيت محقـق موکـول شـود، همچنـين ازآنجاکه مبحث هوش هيجـاني سـازماني در دوران تولـد خـود مـيباشـد و هنـوز شـرکت هـا در موضـوع مديريت هيجانات سازماني کم اطلاع بوده و ساختار و فرايندي مختص آن درنظر نگرفته انـد، لـذا سـؤالات به صورت کلي و کاملا باز و به گونه اي طراحي شد که تمام اجزاي سازمان پروژه و ارتباطات آن با سازمان مادر شامل ساختار و فرايندها مورد بررسي قرار گيرد تا در جواب ها و بيان تجربيات ، روي مواردي کـه در آنها رنگ و بوي هيجانات به چشم ميخورد، تمرکز کرده و کشفيات روش گرانددتئوري صـورت گيـرد.