خلاصة:
هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر عوامل مختلف بر پذیرش بیمهی کشاورزان گندمکار شهرستان نیشابور با استفاده از روشهای اقتصادسنجی کلاسیک و بیز و مقایسهی این روشها با یکدیگر در نمونههای بزرگ و کوچک است. آمار و اطلاعات مورد نیاز نمونهی بزرگ از 125 نفر از کشاورزان جمعآوری شد و برای نمونهی کوچک، به طور تصادفی 50 کشاورز از بین نمونهی بالا انتخاب شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از الگوی لاجیت استفاده شد. برای برآورد این الگو از دو روش حداکثر (بیشینه) راستنمایی (کلاسیک) و نمونهگیر متروپولیس هستینگز (بیز) استفاده شد. نتایج نشان داد که در نمونهی بزرگ، با هر دو روش کلاسیک و بیز، متغیرهای تعداد افراد خانوار، دارا بودن شغل غیر کشاورزی، مالکیت و ریسک پذیری کشاورزان تاثیر منفی و متغیرهای سطح تحصیلات، تعداد دفعات شرکت در کلاسهای ترویجی و سطح زیر کشت، تاثیر مثبت بر احتمال پذیرش بیمه دارد. افزون بر این، مقایسهی روشهای کلاسیک و بیز در نمونهی کوچک نشان داد که برآوردهای روش بیز بیشتر از برآوردهای روش کلاسیک به واقعیت نزدیک است. بنابراین با اعمال سیاستهایی مانند افزایش سطح تحصیلات کشاورزان از طریق برگزاری کلاسهای سوادآموزی، افزایش دانش آنها نسبت به محاسن بیمه از طریق برگزاری کلاسهای ترویجی و اعمال مشوقهایی مانند پرداخت تسهیلات به افرادی که محصول خود را بیمه کردهاند، میتواند بر تقاضای آنها برای بیمهی محصول موثر باشد.
The aim of this study was to determine factors affecting wheat insurance demand by the farmers of Neyshabour region as well as to compare the estimated parameters by classical and Bayes approaches in large and small samples. Data were collected from 125 farmers (large sample) and 50 farmers (the small sample) were randomly selected among the large sample. Logit model was applied to the data for pursuing the objectives of this study and Maximum Likelihood Estimation (MLE) and Metropolis Hastings Sampling (MHS) were applied to estimate parameters of the model. In large sample, the results showed that variables such as family size, having non- agriculture occupation, type of ownership and risk taking have negative and variables such as education level, participating in extension classes and cultivated land have positive effects on insurance demand with both MLE (classical) and MHS (Bayes) approaches. Moreover, in small sample, the results indicated that the estimators of Bayes approach are more robust than classical approach. Therefore, it is possible to increase farmers demand for crop insurance by using policies such as increasing the farmers' education level, holding extension classes and conceding incentives such as credit.
ملخص الجهاز:
مقدمه ناپایداری طبیعت و ماهیت غیر قابل پیش بینی حـوادث طبیعـی، شـرایط خاصـی را بـرای بهره برداران کشاورزی ایجاد کرده و چه گونگی فعالیت و تصمیم گیـری بهـره بـرداران را زیـر تاثیر جنبه های مخ تلف خود قرار داده است ، به طوری که فعالیت در این بخش همواره تـوام بـا خطر (ریسک ) بوده و کشاورزان نسبت به درآمد آینـده ی خـود نـامطمئن هـستند (نیکـویی و ترکمانی، ١٣٨١).
از آن جا که پذیرفتن یا نپذیرفتن بیمه به عنوان یک متغیر کیفـی دو حـالتی مطـرح بـوده و الگوهای انتخاب گسسته ی لاجیت و پروبیت به عنوان روش هـای نـوین اقتـصادسنجی بـرای بررسی تاثیر عوامل مختلف بر یک متغیر کیفی دو یا چند حالته مورد استفاده قـرار مـی گیـرد، بنابراین در این مطالعه نیز از الگوی لاجیت استفاده شده است .
بنابراین می توان یکی از اهداف این مطالعه را مقایسه ی روشهای برآورد الگوی مورد اسـتفاده با استفاده از دو روش اقتصاد سنجی بیز و کلاسیک در قالب بررسی عوامـل مـوثر بـر پـذیرش بیمه توسط کشاورزان بیان کرد.
او نتیجه گرفت که افزایش سـطح پوشش بیمه های کشاورزی، شناسـایی کـشاو رزان هـدف، تـامین اعتبـارات لازم بـرای جبـران خسارت و برقراری ارتباط متناسب با کشاورزان، مهم ترین عوامل موثر بر توسعه ی نظام بیمه ی ____________________________________________________ 1- Multiple Peril Crop Insurance کشاورزی است .
نتایج برآورد الگوی لاجیت عوامل موثر بر پذیرش بیمه با دو روش اقتصادسنجی در نمونه های بزرگ و کوچک (به تصویر صفحه رجوع شود) ماخذ: یافته های تحقیق *، ** و *** نشان دهندهی سطوح معناداری ١، ٥ و ١٠ درصد است .