خلاصة:
داستان «شیخ صنعان»، حکایت عشق و سرسپاری پیری راهدان به دختری از آیینی دیگر و کافر شدن پیر است. یکی از عرصه های بازتاب این حکایت، رمان فارسی است. این داستان در شمار قابل تاملی از رمان های فارسی، گاه به شکل بازآفرینی و گاه به شکل بازنویسی بازتاب یافته است. هدف پژوهش حاضر، نشان دادن و مقایسه و تحلیل بازنویسی ها و بازآفرینی های حکایت عرفانی شیخ صنعان در حوزه رمان فارسی، با تکیه بر رمانهای «یکلیا و تنهایی او»، «سووشون»، «طوبی و معنای شب» و «رود راوی» است. با بررسیهای انجام شده مشخص گردید که بیاختیاری در برابر عشق در هر چهار رمان مانند داستان شیخ صنعان مشهود است؛ اما نوع عکسالعمل شخصیتهای داستان بعد از دلسپاری به معشوق متفاوت است. همچنین تعالی شخصیت پیر از طریق عشق در هر چهار روایت اتفاق میافتد. در سرنوشت معشوق (زن) بعد از حادثه عشق نیز تفاوتهایی مشاهده میشود. به جز «یکلیا و تنهایی او»، در سه داستان دیگر، زن نیز به رستگاری میرسد. همچنین در کنار انگیزه الهی -برای دچار ساختن هر یک از شخصیتها به حادثه عشق- انگیزههای بیرونی و درونی دیگری نیز میتوان برای گرایش شخصیتهای زن به این جریان مطرح کرد. در رمانهای «یکلیا و تنهایی او» و «رود راوی»، زن عنصری شیطانی است که عمدا بر سر راه زاهد قرار گرفته است، در حالی که در دو رمان دیگر، معشوق خود با میل خود پا در راه عشق گذاشته است.
The story of "Sheikh Sanaan" is the story of the love of an oldholy man and his surrender to a girl of another faiththat finally leades to him questioning his own faith.This story is reflected in a considerable number of Persian novels, sometimes in the form of recreation and sometimes in the form of rewriting.The aim of the present study is to show,compare and analyze the rewrites and recreations of Sheikh Sanaan's mystical story in Persian novel, based on these for novels: "Yakoliaa va tanhaayi-e ou", "Savushoun", " Toubaa va manaay- e shab" and "Rood-e Raavi". This study shows that, like the story of Sheikh Sanaan, helplessness in love is evident in all four novels; but the characters’ reaction to the realization of their infatuation is different in each story.The exaltation of the old man's character also occurs through love in all four narratives.There are also differences in the fate of the female beloved after the occurrence of love. Except for" Yakoliaa va tanhaayi-e ou ", in the other three stories, the woman is also saved. In addition to the divine motive - to cause each of the characters to fall in love - other external and internal motives can be consideredfor the tendency of female characters to this process.In the novels "Yakoliaa va tanhaayi-e ou " and " Rood-e Raavi ", the woman is an evil element who deliberately puts herself in the path of an ascetic man, while in the other two novels, her lover has voluntarily set foot on the path of love.
ملخص الجهاز:
وقتـي امنون، راهب دربار، به نصيحت پادشاه مي پـردازد و بـه او گوشـزد مـي کنـد کـه در ايـن جهان، زنان بسياري هستند که بتوانند به او آرامش ببخشند، ولـي اورشـليم فقـط يکـي است و او بايد از هوس کوچک خود به خاطر اورشليم بزرگ بگذرد، پادشـاه در جـواب او بي اختياري خويش را در اين حادثه نشان مي دهد: «در اين مردابي که افتادهام ، من هم مثل شما بي اختيار بودهام» (همـان: .
اما شيطان داستان مدرسي مطـرود اسـت و بـه دشـمني يهوه با خود در ابتداي رمان اشاره مي کند و بي شـک جبـري کـه نمـايش مـي دهـد، بـر ناعدالتي خداوند بنا گرديده.
ميزان نزديکـي حکايـت شـيخ الاهـوازي و امالصـبيان در رمـان «رود راوي» بـه اصـل حکايت شيخ صنعان: شيخ صنعان عطار جايگاه والاي شيخ ← دل سپردن شيخ بر دختر ترسا ← رسوايي شـيخ ← تـلاش مريدان ← پشيماني شيخ و بيداري رود راوي جايگــاه والاي شــيخ الاهــوازي ← دل ســپردن شــيخ بــه امالصــبيان ← رســوايي شيخ الاهوازي ← پشيماني از عمل خويش ← بيداري شيخ الاهـوازي ← سرسـپردگي امالصبيان به شيخ الاهوازي رمان «طوبي و معناي شب » ذکر حکايت شيخ صنعان در رمـان «طـوبي و معنـاي شـب »، تنهـا نمونـۀ بازنويسـي نمونه هاي مورد بررسي است که هرچند تفاوتي با اصل داستان شيخ صنعان نـدارد، ايـن بازنويسي نيز با تصميم شاهزاده گيل ، مريد شيخ صنعان، براي کشتن دختر ترسا از اصل حکايت عطار متمايز مي گردد.