خلاصة:
این مقاله استدلال های جمع آوری دولتی زکات را با روشن کردن ویژگی منطق بازتوزیعی
کالای عمومی مطرح می کند. سپس ظرفیت بالقوه زکات در رفع فقر در مقایسه با آن بخشی از
پرداخت های انتقالی درآمد دولت آمریکا، که به طور خاص به فقرا پرداخت می شود، مورد
بررسی قرار می گیرد.
داده های سال 1990 نشان می دهد که متوسط پرداختی های آزمون شده حدود 5 / 2 درصد
درآمد ملی ایالات متحده است که با حداقل )حد پایین( نرخ زکات برابر است. با اطمینان
می توان استنباط کرد که ظرفیت بالقوه زکات به آن چه برخی منتقدین در گذشته مطرح
کرده اند، محدود نیست.
ملخص الجهاز:
واژگان کليدي : کالاي عمومي ، پرداخت هاي انتقالي ، ظرفيت بالقوه زکات ، تأمين اجتماعي طبقه بندي JEL : H٢٣ ,B٥٠ 1 ECONOMIC RATIONALE FOR THE STATE COLLECTION OF ZAKAH Zafar Iqbal, International Journal of Islamic Financial Services Vol. 2 No. 1 ٢.
com 1 ١- مقدمه جمع آوري ، بازتوزيع و ظرفيت بالقوه زکات به عنوان ابزاري براي کاهش فقر، توجه قابل ملاحظه اي را در ادبيات اقتصاد اسلامي به خود معطوف کرده است .
٤- زکات ، منطق توزيع مجدد، و جمع آوري دولتي در نوع دوستي اسلامي ، ليست بالا تحت عنوان عقلانيت براي امور خيريه مطرح مي شود.
با توجه به بحث انتخاب عمومي براي موارد رانت جويي از طريق انتقال بار مالياتي ، امکان جلوگيري ، حداقل در مورد زکات ، به صورت بار قابل اعمال بر انواع مختلف ثروت از پيش تعيين شده در کنار جمع آوري وجود دارد.
مجموع حجم انتقالي هاي درآمد، ١٥/٢ [پانزده و دو دهم ] درصد از درآمد ملي در ايالات متحده در ١٩٩٠ بوده که تنها يک - ششم آن به سمت فقرا هدايت شده است (٧٧٠ :١٩٩٢ ,Stroup &Gwartney )، بنابر اين سهم انتقالي هاي فقرا از درآمد ملي ٢/٥ [دو و نيم ] درصد مي شود، که برابر نرخ حداقلي زکات مي باشد.
مي توان استدلال کرد که تا آنجا که اين معافيت ها به گروه هاي خاصي داده شود، آن ها عقلانيت غير اقتصادي براي جمع آوري دولتي زکات را تضعيف مي کنند.