خلاصة:
محیط کسب و کار در اقتصاد از مهمترین بسترهای رشد اقتصادی یک کشور محسوب میشود. در اقتصاد و بویژه اقتصاد اسلامی، این محیط میبایست از ملاحظات و ملازمات اخلاقی برخوردار باشد. در این مقاله با دو نگاه کارکردی و فراکارکردی به مقوله اخلاق در کسب و کار و ذکر مصادیق و نمونههای آن، به تبیین بیشتر جایگاه اخلاق در اقتصاد اسلامی اشاره میشود. آموزههای اخلاقی به دو دسته تقسیم میشوند. دسته اول آموزههایی در جهت بهبود محیط کسب و کار و رشد اقتصادی (اخلاق در خدمت کسب و کار) و دستهای دیگر آموزههایی که کسب و کار را ابزاری در جهت تعالی اخلاق (کسب و کار در خدمت اخلاق) قرار میدهند. منظور از نگاه کارکردی، توجه به نقش آموزههای اخلاقی (بویژه اخلاق اسلامی) در افزایش کارایی اقتصاد، شفافیت اطلاعات بیشتر و ایجاد اعتماد و رشد سرمایه اجتماعی میباشد. همچنین دوری از حرص، ولع و رقابت بیجا؛ عنوان نمودن برخی مشاغل به عنوان مشاغل مکروه، معامله با مردمان پست؛ قسم خوردن در معامله و... میتواند مصادیقی از نگاه فراکارکردی به اخلاق باشد
The business environment is the most important in the economic growth of a country. In the economy, and especially in the Islamic economy, this environment must be accompanied by moral considerations. In this paper, we note the status of morality in Islamic economics by looking functional and nonfunctional to morality in business and explain some examples. Moral teachings are divided into two categories. The first category are lessons in order to improve the business environment and economic growth and second category are moral teachings that business is tool to improve morality. The examples of functional approach, according to the moral teachings (particularly Islamic ethics) are economic efficiency, information transparency and build trust and social capital development, etc. Also stay away from greed, and competition unnecessary, some jobs as an abomination jobs, transaction with vile people, swear in the transaction, etc., can look at examples of nonfunctional approach to morality
ملخص الجهاز:
در اين مقاله با دو نگاه کارکردي و فراکارکردي به مقوله اخلاق در کسب و کار و ذکر مصاديق و نمونه هاي آن، به تبيين بيشـتر جايگاه اخلاق در اقتصاد اسلامي اشاره مي شود.
اين دو در ترکيب با فن آوريهاي نو به طور فزاينـدهاي افکـار و رفتـار مردم را شکل مي دهند و هر روز بيش از پيش ، حوزههاي گوناگون زندگي ماننـد تحقيـق و توسـعه ، ارتباطات راه دور، بيوتکنولوژي، سياست ، آموزش و پرورش، فرهنگ ، مذهب و خانواده را تحت تـأثير شديد قرار مي دهند؛ بنابراين ، با نفوذ روزافزون تجارت و اقتصاد، براي اين که آنهـا رهـا نشـده و بـه سرنوشت نامعلومي دچارنشوند، لازم است تا مطمئن شويم که تجـارت و اقتصـاد در مسـير درسـت حرکت مي کنند.
(دادگـر، ١٣٨٥؛ معصومي نيـا، ١٣٨٦؛ علمـي ،١٣٨٧؛ امينـي ،١٣٨٧؛ تـوکلي ، ١٣٨٩؛ تقـوي،١٣٩٠؛ رحيمـي بروجردي، ١٣٩١؛ بابايي ، ١٣٩١؛ شيخ رباط و خمره، ١٣٩٢؛ محب ملکي ، ١٣٩٣؛ رضـانيا شـيرازي، ١٣٩٥) اما نوآوري تحقيق حاضر، نگاه کارکردي و فراکارکردي به مساله اخلاق اسلامي و توصيه هاي اخلاقي در محيط کسب و کار است .
(رجايي و همکـاران، ١٣٨٢) آنچه از آن به فراکارکردگرايي در فلسفه اخلاق تجارت ياد شد، اين است که به جاي آنکـه اخـلاق را در خدمت افزايش سود قلمداد کند، کسب و کار را در راستاي هـدف تعـالي و رشـد انسـان و در نهايت رسيدن به مقام جانشيني خداوند٣ قرار مي دهد.
در صورت التزام بـه اخـلاق کسـب و کـار از منظر اسلامي فضاي آکنده از صداقت ، عدالت ، اعتماد و رعايت استاندارد کالا بر بازار حـاکم خواهـد شد و اين خود تضمين امنيت اقتصادي و در راستاي افزايش کارايي در بلندمـدت اسـت .