خلاصة:
تحقیقات زیادی در مباحثات پیرامون رد یا تایید بهره، به ابزار مختلف نقلی، عقلی و تاریخ و اخلاقی تمسک جستهاند. آنچه در روششناسی این مباحثات از اهمیت برخوردار است، یکسانی شیوه بحث و استدلالها است. برای روشن شدن شیوه نقد و استدلالها در این زمینه، این مقاله عمده تلاش خود را بر بررسی روش نقد و بررسی مساله بهره در یک سیر تاریخی نهاده است. در این مقاله مساله مباحثات بهره در اندیشه غیرمسلمانان و روشهای بحث و بررسی آنها مورد مداقّه قرار میگیرد. همینطور چنین سیری در اندیشه مسلمانان نیز دنبال شده و در نهایت روش مباحثات و مجادلات از نظر عینی و عقلی یا نقلی و ارزشی مقایسه میشود
Research in debates for accept or reject interest, carry different traditional, intellectual, historical, and moral tools.
The methodology of these debates from objective or subjective points of view, are important to be the same. To clarify the method of criticism and arguments, the major effort of this paper is studying the methodology of the debates base on a historical excursion.
The main question of this paper is the methodology that is used in researches. The purpose of this issue is whether the method used in discussions by different scientists is correct or not. The hypothesis of this study is that discussions are shaped in different spaces so that if one party approve or reject the interest by traditional or ethical reasons, sometimes, the method and tools that are used by opponents are not the same.
The contribution of this paper is shed a light on different methods using by advocates and opponent researches about interest
ملخص الجهاز:
آنها استدلالهاي نقلي متکي بر شريعت را نفي نکردند ولي به تفاسيري که منجر به ممنوعيت بهره شده بود ايراد وارد کـرده و اصـرار داشـتند ممکـن اسـت ايـن قرائت از آموزههاي شريعت صحيح نباشد يا حتي ممکن است خـود اسـتدلالهـاي نقلـي بـا تغييـر شرايط ، اعتبار خود را از دست داده باشند.
(همان، ص٤٥) البته گاهي که انديشمندان دلايل عقلي در پذيرش بهره را کافي نمي دانسـتند و از طرفـي تنهـا دلايل رد بهره هم دلايل نقلي برگرفته از کتب الهي بوده است ، راي به ربا دادهانـد ولـي بـه صـورت محدود: « در نهايت کساني که خود هم نمي توانستند دليل قانع کنندهاي به جز آنچه در شرع بيان شده بود بيابند به نرخ بهره محدود رأي مي دانند و نه حذف کامل آن.
در پاسخ به اين استدلال موسوي(١٣٩١) بيان مي کند اشکال رشيد رضا (بي تا) ايـن اسـت کـه فقط يک نوع از قرضهاي عصر جاهلي را ديده بلکه علاوه بر نوع ربا، نوع قرضي که شامل زيادي در عقد قرض بوده هم در آن زمان رواج داشته است .
اما به گفته موسويان و ميسمي (١٣٩٣) آنچه درباره ظالمانه بودن ربـا مطـرح شـده حکمـت حکـم است نه دليل آن از اين رو اگر جايي حتي اثبات هم شد که ربا ظالمانه نيست ، مانند آنچه در بانـک مرکزيست ، باز هم مجوزي براي ربا نخواهد بود و نمي توان با تسامح برخورد کرد.