خلاصة:
تاثیر و تاثر زبان ها از همدیگر و ارتباطات فرهنگی اقوام ، امری اجتناب ناپذیر است ، در این میان قصه ها نیز از سرزمینی به سرزمینی دیگر مهاجرت کرده و رنگ و بوی قوم مقصد را گرفته اند، اما گاه شباهت قصه ها نه از تاثیر و تاثر بلکه در نتیجۀ وجوه مشترک ادراک هستند که در زمان های مختلف و حوزة جغرافیایی متفاوت ظهور یافته اند. بررسی شباهت بن مایه های اساطیری پاره ای از این داستان ها در بین اقوام مختلف ، گاه نشان از وحدت فطرت و وجوه مشترک ادراک دارد که اسطورة قهرمان یکی از آن هاست ، اگرچه گاه این کهن الگوها دارای تفاوت هایی هستند که این تفاوت ها به فرهنگ و دین و مذهب قوم راوی ارتباط دارد. این مقاله با بررسی ٢٤ داستان از داستان های «عاشیقلار» به الگوی «قهرمان » داستان های «عاشیقلار» و تفاوت های آن با الگوهای غربی و داستان های کلاسیک فارسی پرداخته و وجوه تمایز آن ها را از دیگر داستان ها بیان کرده است . در این داستان ها دو عنصر متفاوت نمود مییابد که وجه ممیزة داستان های «عاشیقلار» از دیگر داستان های غنایی است : یکی درویش یاریگر و سیب اکرامی ١. استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان ، تبریز، ایران (نویسندة مسئول ) https://orcid.org/0000-0001-8033-2416 *rasmi1390@yahoo.com ٢. دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز، تبریز، ایران . https://orcid.org/0000-0002-8072-8733 اوست که تولد قهرمان را رقم میزند و دیگری نمود پیر خرد به همراه جام بوتا (باده ) در رویای قهرمان که او را به فردانیت فرا میخواند و قهرمانی که به او بوتا داده شده است بعد از بیدار شدن از رویا به «عاشیق » عارف (حق عاشیقی) تبدیل میشود
The influence of languages on each other and the cultural connections of nations are inevitable. The stories also have migrated from a land to another and were affected by the target people, but sometimes the similarities of the stories are not due to their influence, rather, they are the result of commonalities of perception which have emerged at different times and geographical areas. Sometimes, the study of the mythological themes and the similarities of some stories among different ethnic groups show their unity and common perception. One of these perceptions is the myth of the hero. However, these archetypes sometimes have differences that are related to the culture and religion of the narrator. This article studies the archetypes of the "hero" and its differences with the western patterns in 24 stories of "Ashiqlar". In these stories, two different elements appear, which are the distinguishing feature of Ashiqlarchr ('39') s stories from the other lyrical poems: One is his assistant dervishes and his honorable apple, which marks the birth of the hero; another is the appearance of the old man with the wine cup in the herochr ('39') s dream, which calls him to individuality and then the hero who is given wine becomes a true lover.
ملخص الجهاز:
الگوي «قهرمان » در داستان هاي غنايي «عاشيقلار» عاتکه رسمي *١، سکينه رسمي 2 (دريافت : ١٣٩٩/١٠/٠٢ پذيرش : ١٤٠٠/٠٢/٢١) چکيده تأثير و تأثر زبان ها از همديگر و ارتباطات فرهنگي اقوام ، امري اجتناب ناپذير است ، در اين ميان قصه ها نيز از سرزميني به سرزميني ديگر مهاجرت کرده و رنگ و بوي قوم مقصد را گرفته اند، اما گاه شباهت قصه ها نه از تأثير و تأثر بلکه در نتيجۀ وجوه مشترک ادراک هستند که در زمان هاي مختلف و حوزة جغرافيايي متفاوت ظهور يافته اند.
داسـتان هـاي «عاشيقلار» ضمن اينکه نسبت به منظومه هاي فارسي سـاده تـر بـوده و تنـوع کـارکردي 44 کم تري دارد، عناصر خاص خود را دارد که وجه تمـايز آن نسـبت بـه الگوهـاي ديگـر است ؛ ازاين رو، بايد يک الگوي «قهرمان » جهت داستان «عاشيقلار» ايجاد شود.
٤. پيشينۀ تحقيق در مورد ادبيات عاشيق ها در ايران تحقيقاتي اندک صورت گرفته است که از آن جملـه ميتوان به «ادبيات عاشقي را دريابيم » (حسينينثار، ١٣٧٩)، «عاشيق کيسـت » (سـفيدگر شهانقي، ١٣٨٠)، «صداي ساز تـو ابـري شـد و بـه گريـه نشسـت » (صـديقي، ١٣٧٦)، «بررســي انســان شــناختي موســيقي ســاز عاشــيقي آذربايجــان در حماســه خــواني و حماسـه نـوازي تـاريخ مــردم ايـران از عصـر صــفويه تـا معاصـر» (احمــدي، ١٣٩٣)، «عاشيق هاي آذربايجان در گـذر تـاريخ » (صـبري، ١٣٩٣)، «بخـوان بـه زخمـۀ عشـق ، عاشيق !» (افتخاري، ١٣٧٧) و «صداي عاشيقي، موسـيقي عاشـيقي» (قاضـيزاده ، ١٣٨٢) اشاره کرد.