خلاصة:
ادبیات تطبیقی از شاخههای نقد ادبی است. همۀ آثاری را که تاکنون در این عرصه منتشر شده است میتوان بهطور کلی به چهار دسته تقسیم کرد: دستۀ نخست، آثاری که مربوط به نظریهپردازی در این عرصه است؛ دستۀ دوم، آثاری است که نگارنده عملاً به تطبیق بین مباحثی در ادبیات زبانی با زبان دیگر میپردازد؛ و دستۀ سوم، آثاری است که پژوهشگر اثر خویش را آمیختهای از دو نوع پیش تنظیم میکند، یعنی کتاب او شامل بخش نظریهپردازی و بخش تطبیق است؛ دستۀ چهارم آثاری است که نگارنده براساس پژوهشهای خویش، با طرح ادبایی و آثاری از آنان، گزارش مبسوطی ارائه میدهد و درمورد محتوای هرکدام نقد و نظر دارد. کتاب عصام بهی، از نوع چهارم است. در این نوشتار نگارندۀ این سطور، برای نقد و بررسی این کتاب، پس از بررسی ساختاری و محتوایی و توجه به اصطلاحات تخصصی موجود، بررسی تناسب اثر با اهداف نگارنده و تناسب محتوا با عنوان و فهرست و تناسب کتاب با تدریس در دانشگاه و روزآمدی اطلاعات و ارجاع به منابع معتبر و سنجش کتاب از حیث نوآوری و امانتداری نگارندۀ آن و یافتن ویژگیهای برتر و کاستیها، مطالبی ارائه داده است.
از نتیجۀ این پژوهش برمیآید که پس از عملی ساختن پیشنهادها و اصلاحات لازم، با توجه به ساختار و نگرش دقیق به پیشگامان عرصۀ ادبیات تطبیقی و تمییز بین موازنه و مقارنه، این اثر بهمنزلۀ یک منبع کمکدرسی در دورههای تحصیلات تکمیلی در درس نقد ادبی مفید است.
Comparative literature is a branch of literature critisism. All of the works which have been published till now can be divided to four main categories: first one is about Theorizing in this field. The second category is those in which the author compares subjects in two different languages. In the third category the author combines the two previous methods. Which means that the work simultanously consists of both theorizing and comparative literature. In the fourth category the author presents a detailed report about letarates’ works according to his own researches. The book written by Essam Behi is in the fourth category.
In this article the author has studied the work’s structure and content according to the specialized terms and the author’s wills. Considering the appropriateness of the content with the title, the list and the appropriateness of the book with teaching in the university and updating the information and referring to reliable sources, evaluating the book in terms of innovation and fidelity of its author, finding the best features and shortcomings and its compatibility with Islamic culture, author of this article has suggested some points to improve the book.
It seems that after the edits and suggestions take effect on this book, it will be a proper reference for Arabic language and literature graduates in university.
ملخص الجهاز:
همۀ آثاري را که تاکنون در اين عرصه منتشر شده است ميتوان به طور کلي به چهار دسته تقسيم کرد: دستۀ نخست ، آثاري که مربوط به نظريه پردازي در اين عرصه است ؛ دستۀ دوم ، آثاري است که نگارنده عملا به تطبيق بين مباحثي در ادبيات زباني با زبان ديگر ميپردازد؛ و دستۀ سوم ، آثاري است که پژوهشگر اثر خويش را آميخته اي از دو نوع پيش تنظيم ميکند، يعني کتاب او شامل بخش نظريه پردازي و بخش تطبيق است ؛ دستۀ چهارم آثاري است که نگارنده براساس پژوهش هاي خويش ، با طرح ادبايي و آثاري از آنان ، گزارش مبسوطي ارائه ميدهد و درمورد محتواي هرکدام نقد و نظر دارد.
. (11 نکتۀ بسيار مهمي که در عرصۀ ادبيات تطبيقي لازم است مورد توجه پژوهشگران قرار گيرد اين است که هر چند جايگاه بروز و ظهور ادبيات تطبيقي از ابتدا کشور فرانسه بوده است ، ولي اين بدان معنا نيست که وقتي از ادبيات تطبيقي سخن به ميان ميآيد حتما بايد بين زبان عربي و غرب و به ويژه فرانسه باشد، بلکه ادبيات زبان هايي که صاحبان آن زبان ها داراي ارتباط بيشتري از جنبه هاي مختلف بوده اند و وبين آنان تأثير و تأثر و اخذ و عطا بوده است در اولويت خواهند بود.
و بر دو نکته تأکيد دارد: يکي تطبيق (مقارنه ) و ديگر موازنه (مقابله ) و نيز توجيه اينکه چرا از ميان همۀ ادباي حوزة ادبيات تطبيقي اين افراد انتخاب و نمونه هايي از آثارشان ذکر شده است .