خلاصة:
زمینه و هدف: بهرهوری جنسی از جمله حقوق بنیادین زن و شوهر پس از ازدواج است که تأمین آن در آموزههای مختلف دینی مورد تأکید قرار گرفته و فقها نیز آن را در قالب حق همخوابگی، حق تحریک، حق آمیزش و حق عدم عزل به رسمیت شناختهاند. رویارویی زوجه با کژکاری، انحراف یا خشونت جنسی زوج، سبب محرومیت او از این حق شده، وی را در معرض وضعیتی قرار میدهد که تحمل ادامه زندگی مشترک را برای او دشوار میسازد. در این پژوهش بر آن هستیم به این پرسش پاسخ دهیم آیا زوجه میتواند با استناد به وضعیت دشوار خود در عدم تأمین نیازهای جنسی اش آن را مصداق سوء معاشرت زوج دانسته و با استناد به قاعده نفیحرج، متقاضی طلاق قضایی باشد.مواد و روشها: پژوهش حاضر با روش تحلیلی توصیفی و با اسناد به منابع کتابخانهای انجام شده است. .یافتهها: پژوهش حاضر نشان میدهد که احقاق حقوق جنسی در روابط زناشویی بر اساس معیارهای عرفی مورد پذیرش فقهای مسلمان است. هرچند در بیشتر متون فقهی عنوان حرج ناظر به امور جسمانی است، اما اطلاق «حرج» و کاربستهای گوناگون آن در مسائل مختلف فقهی، سبب میشود تا قاعده نفی حرج، حرجهای غیر جسمی از جمله حرج جنسی را در برگیرد
Background and Aim: Sexual productivity is one of the fundamental rights of spouses after marriage, which is emphasized in various religious teachings, and jurists have recognized it in the form of the right to cohabitation, the right to stimulation, the right to intercourse and the right to not be dismissed. The wife's confrontation wi-th the husband's perversion, deviation, or sexual violence deprives her of this right, exposing her in the long run to a situation that makes it difficult for her to continue living together with her husband. In this study, we intend to answer the question of whether a wife can, considering her difficult situation in not her sexual needs being met, consider it as an example of spousal abuse and apply for a judicial divorce based on the rule of negation. Materials and Methods: The present study was performed by descriptive-analytical method and with documents from library sources. In this study, first the concept of sexual embarrassment is explained and then, based on jurisprudential principles, the capacity of the rule of negation of Haraj to justify the lawsuit of judicial divorce is examined. Results: The present study shows that the realization of sexual rights in marital relations based on cus-tomary criteria is accepted by Muslim jurists. Although in most jurisprudential texts the title of embarrassment refers to physical affairs, the application of "emba-rrassment" and its various applications in various jurisprudential issues causes the rule of negation of embarrassment to inc-lude non-physical embarrassments, inclu-ding sexual harassment. Therefore, after being in a state of sexual distress and the impossibility of correcting the couple's sexual behavior, the wife will be able to consider it as an example of the couple's social abuse, according to which she can apply for a judicial divorce.
ملخص الجهاز:
1. 63 دکتر سعيد نظريتوکلي گروه فقه و مباني حقوق اسلامي، دانشگاه تهران 1 ليلا بهرامي گروه مطالعات زنان (حقوق زن در اسلام)، دانشگاه تربيت مدرس چکيده بهرهوري جنسي از جمله حقوق بنيادين زن و شوهر پس از ازدواج است که تأمين آن در آموزههاي مختلف ديني مورد تأکيد قرار گرفته و فقها نيز آن را در قالب حق هم خوابگي، حق تحريک ، حق آميزش و حق عدم عزل به رسميت شناخته اند.
از نظر فردي ، ناکامي جنسي در زنان ، افزون بر ايجاد حس ناخوشايند جسمي (هم چون درد) و آزردگي هاي جسمي (هم چون سردرد، درد شکم )، منجر به سرخوردگي ، غم ، گريه ، پرخاشگري و عدم علاقه به رابطه جنسي بعدي مي شود و به سلامت رواني زن و شوهر نيز آسيب مي رساند (نکولعل تک ، ١٣٩٨) و خانواده را در معرض فروپاشي و طلاق قرار مي دهد (جودوين ، ٢٠١٨؛ شونفيلد، ٢٠١٧).
براي نويسندگان اين پرسش مطرح است که آيا قاعده نفي عسر و حرج به عنوان سازوکاري فقهي براي استنباط حکم شرعي در صورت رويارويي مکلف با شرايط دشوار، از چنان قابليتي برخوردار است که بتواند در امور مربوط به مسائل جنسي زن و شوهر جاري شود و به واسطه آن ، در صورتي که زن به واسطه ادامه زناشويي دچار عسر و حرج جنسي شود، با طرح دادخواست طلاق قضايي ، متقاضي جدايي از همسر خود شود؟ پاسخ به اين پرسش سبب مي شود تا اختلال در روابط جنسي به عنوان علت طلاق از سوي زن طرح شود و مصداقي جديد براي عموم ماده ١١٣٠ قانون مدني به رسميت شناخته شود.