خلاصة:
جایگاه عقل در علم از منظر نظریههای مختلف علوم انسانی یکسان نیست. میتوان با در نظر گرفتن مؤلفههای تشکیلدهنده علوم انسانی و اجتماعی، آنگونهکه در نظریههای علوم انسانی بیان شده است، و با توجه به حدود و قلمرو عقل، آنگونهکه در نظریههای عقل بیان شده است، جایگاه عقل در هریک از تصاویر ارائه شده از علوم انسانی و اجتماعی را سنجید. بخشی از این تحقیق گسترده مربوط است به سنجش اعتبار تصاویر مختلف این علوم براساس حدود و قلمروی است که برای عقل عملی در نظریههای عقل گفته شده است.
مقاله حاضر درصدد بررسی عقلانیت علوم انسانی و اجتماعی با استفاده از این بخش از نظریههای عقل است. روش انجام این بررسی تحلیل نظریههای علوم انسانی به منظور سنجش جایگاه عقل عملی در هریک از این نظریههاست. بدین منظورنخست با استفاده از برخی نظریههای علوم انسانی، مؤلفههای گوناگون دخیل در تحقق علوم انسانی شناسایی و سپس با استفاده از نظریههای عقل عملی، احتمالات مختلف درباره حدود و قلمرو عقل عملی بیان شده است، و درنهایت بنابر احتمالات مختلفی که درباره حدود و قلمرو عقل عملی وجود دارد، جایگاه عقل عملی در در نظریههای تحلیل شده علوم انسانی، نتیجهگیری شده است.
From the viewpoint of different theories of social and human sciences, the position/role of reason in science is not the same. By considering the constituents of social and human sciences, as expressed in the theories of human sciences, and by considering the limits and realm of reason, as expressed in the theories of reason, we can evaluate the position/role of reason in each of the submited images of social and human sciences. Part of this extensive research is to assess the validity of the various images of these sciences based on the limits and realms accepted for practical reason in theories of reason. This article seeks to examine the rationality of social and human sciences using this various images presented by theories of reason. The method of this study is to analyze the theories of social and human sciences in order to assess the position/role of practical reason in each of these theories. For this purpose, using some theories of human sciences, various components involved in the realization of human sciences are identified. Then, using theories of practical reason, different probabilities of the limits and realm of practical reason are expressed. Finally, according to different probabilities concerning the limits and realm of practical reason, the position/role of practical reason in the theories of the humanities, which have been analyzed, is revealed.
ملخص الجهاز:
برای انجام این بررسی، پس از بحثی مقدماتی درباره حکمت عملی، نخست ویژگیهای بالفعل و بایسته علوم انسانی و اجتماعی و مؤلفههای نظری و هنجاری دخیل در تحقق این علوم را از منظر رویکردهای طبیعتگرا، تفسیری و انتقادی شناسایی و نسبت آنها با عقل عملی بیان میشود.
بهدیگرسخن، مسائل علوم محض پرسشهایی درباره معانی، علل و معالیل اعمال انسان و نهادهای برساخته انسان است، پاسخ اینگونه پرسشها در مورد چگونگی هستی انسانی در بعد فردی و اجتماعی است؛ پس این دسته از علوم انسانی در قلمرو عقل نظری قرار میگیرد، ولی در تعریف و تنقیح موضوعات این علوم از عقل عملی استمداد میشود؛ زیرا عقل عملی در حیات فردی و اجتماعی انسان اعتباراتی را برای تحقق غایاتی مشخص صورت میدهد که تعاریف آن اعتبارات مبادی تصوری علوم انسانی را تشکیل میدهند.
تحقق علمی با این اوصاف مطالعات علوم انسانی و اجتماعی مدرن را یکسره از حکمت عملی و هدف اصلی آن که بررسی عقلانی احکام هنجاری رفتار فردی و جمعی و نهادهای انسانی بود جدا میکند، و نقش عقل عملی در علم را منتفی و یا دستکم بسیار اندک میکند.
رویکرد طبیعتگرا در خصوص علوم کاربردی فقط در صورتی میتواند نقش عقل عملی را در علم انسانی و اجتماعی انکار کند که تمامی عرصه احکام هنجاری را غیر عقلانی قلمداد نماید؛ البته چنانکه درخصوص نظریه پوزیتیویستی بیان شد کسانی همینگونه میاندیشند و قلمرو عمل را عرصهای عاطفی و غیرعقلانی میشمارند.