خلاصة:
در این پژوهش تلاش شده است تا با رویکردی ساختارگرایانه، روایت دو فیلم از فیلمهای اخیر سینمای ایران یعنی درباره الی (1388) و گذشته (2013) موردبررسی و مطالعه قرار بگیرند. تئوریهای ژرار ژنت در باب روابط زمانی میان سطح داستان و سطح روایت در این آثار بکار بستهشده تا به درک پیچیدگیهای این آثار کمک کنند. هدف این پژوهش ارائه چارچوب ساختاری دو اثر موفق از سینمای ایران است تا بتواند راهگشایی برای فیلمسازان جوان و علاقهمندان به مطالعات سینمایی و روایتشناسی باشد. این پژوهش مطالعهای توصیفی تحلیلی است که به روش مطالعات کتابخانهای و مشاهده فیلم انجامگرفته است. زمان یکی از عناصر مهم و تاثیرگذار در سینمای فرهادی است و مسئله اصلی این مقاله بررسی چگونگی کاربست زمان و تاثیرات آن بر کلیت روایت است. نتایج این مطالعه نشان داد که به جهت وفاداری به ژانر سینمای واقعگرا در فیلم درباره الی ترتیب رویدادها، ترتیبی تقریبا خطی و متناظر با ترتیب رویدادها در داستان است و زمانپریشیهای اندکی در آن مشاهده میشود. درحالیکه در فیلم گذشته، پسنگری اهمیت ویژهای دارد، اما تمام پسنگریها از نوع نقلی هستند که بازهم در راستای خلق فضایی واقعگرا هستند. تداوم از نوع "صحنه" در هردوی این آثار زمانی بهکاررفته است که قصد معرفی شخصیتها یا توجه به جزئیات یک صحنه مدنظر بوده است. همینطور تداوم از نوع "حذف" نیز در هر دو فیلم به جهت ایجاد تعلیق و گره روایت بهکاررفته است. بسامد نیز در هردوی این آثار غالبا مفرد است که بازهم در خدمت وفاداری به ژانر واقعگرا بوده است.
ملخص الجهاز:
تحليل زمان روايي در دو فيلم «دربارة الي» 1 و «گذشته » از ديدگاه ژرار ژنت محمد شهبا١، ماهرخ عليپناهلو* ٢ 2 (تاريخ دريافت : ٩٦/٧/١٥، تاريخ پذيرش : ٩٦/١٠/٢٤) چکيده در اين پژوهش تلاش شده است تا با رويکردي ساختارگرايانه ، روايت دو فيلم از فيلم هاي اخير سينماي ايران ، يعني «دربارة الي» (١٣٨٨) و «گذشته » (٢٠١٣) به کارگرداني اصغر فرهادي بررسي و مطالعه شود.
نتايج اين مطالعه نشان ميدهد که به دليل وفاداري به ژانر سينماي واقع گرا، در فيلم «دربارة الي» ترتيب رويدادها، تقريبا خطي و متناظر با ترتيب رويدادها در داستان است و زمان پريشيهاي اندکي در آن مشاهده ميشود؛ در حالي که در فيلم «گذشته »، پس نگري اهميت ويژه اي دارد؛ اما تمام پس نگريها از نوع نقلياند که باز هم در راستاي خلق فضايي واقع گرا هستند.
در ديگر مقالات منتشرشده که به بررسي فيلم هاي فرهادي پرداخته اند، نيز گاه و - بيگاه نکته هايي مربوط به ساختار مطرح شده است ؛ اما هيچ گونه تلاشي براي خوانشي ساختارگرايانه مبتني بر يک مبناي نظري معتبر در باب سينماي فرهادي انجام نشده و جاي خالي چنين پژوهشي در عرصۀ مطالعاتي کشور بسيار مشهود است .
پس نگري هايي که به گذشتۀ احمد و ماري در فيلم «گذشته » وجود دارد، همه از نوع نقلي ، بيروني و محدود هستند: نقلي هستند، چون از خلال گفت وگوي بين شخصيت ها بروز مي کنند؛ بيروني هستند، چون به زماني پيش از شروع روايت ارجاع مي دهند؛ محدود هستند، زيرا اطلاعات محدودي ارائه مي دهند.
اين صحنه با جزئيات کامل و زماني برابر با زمان داستان روايت شده است تا مقدمه اي براي معرفي شخصيت ها ايجاد کند.