خلاصة:
مظفر النواب شاعر معاصر عراقی، به سرودن اشعار و هجوهای تند سیاسی مشهور است؛
به شکلی که موضوعات سیاسی، بن مایه اصلی شعرش بوده و در تمامی اشعار او حضوری
دائمی و برجسته دارد. دیگر موضوعات شعری همیشه در لابلای اشعار سیاسی او بیان
شد هاند که یکی از این ها، تصوف و عرفان بوده است. زیرا هر چند نواب، چنان که ما از
عرفا و متصوفه می شناسیم، یک عارف سالک الی الله نبوده و همه زندگی خود را صرف
مبارزه حزبی و سیاسی کرده است، اما نوعی گرایش صوفی در زندگی و شعر خود داشته
است. این مقاله با تکیه بر شیوه وصفی تحلیلی در صدد آن است که به بررسی درو نمایه
تصوف و عرفان در اشعار نواب بپردازد.
نتایج این پژوهش نشان می دهد که هرچند تصوف و عرفان بارزترین درو نمایه اشعار
مظفر النواب نیست، ولی درو نمای های فرعی و البته چشمگیر در لابه لای اشعار سیاسی
اوست ، وی گاهی در میان شکنجه ها و یا در غربت و تبعید، در خلوتی عارفان ه، دشوار یها
و مشقّات خود را به خداوند شکوه کرده و با خدا راز و نیاز و مناجات می کند و به
تمایلاتش به زهد و پارسایی اشاره می کند. البته این نوع زهدپیشگی با شیوه زندگی،
فعالیت های مبارزاتی و خصوصیات غالب اشعار وی، تا حدّ زیادی همخوان نیست.
از سوی دیگر، آ نگاه که نواب زبان به بیان امور صوفی و عرفانی گشوده و نهفته های روح
خود را بیان م یدارد، به ناگاه زبان شعر یاش از نثرگونگی و بیان خطاب هوار سیاسی فاصله
گرفته و غرق در نماد و البته غموض و ابهام می شود.
ملخص الجهاز:
نتايج اين پژوهش نشــان مي دهد که هرچند تصوف و عرفان بارزترين درون مايه اشعار مظفر النواب نيســت ، ولي درون مايه اي فرعي و البته چشمگير در لابه لاي اشعار سياسي اوست ، وي گاهي در ميان شکنجه ها و يا در غربت و تبعيد، در خلوتي عارفانه ، دشواري ها و مشــقات خود را به خداوند شــکوه کرده و با خدا راز و نياز و مانجات ميکند و به تمايلاتش به زهد و پارســايي اشــاره مي کند.
به طوري که ديگر اغراض شــعري ديگر، در شعر وي نمود و بســامد کمتري دارد، همين امر باعث شــده اســت که اکثر پژوهندگان ادبي در بررســي و نقد اشعار او، روي اشعار سياسي و درون مايه هاي سياسي اجتماعي شعر وي تکيه و تمرکز داشته باشند، اما بايد دانست که اين به هيچ وجه بدان معنا نيست که ديگر موضوعات شعري در اشعار نواب وجود ندارد، پيش تر در مقاله اي موضوعات غنايي در اشعار نواب (شاهرخ و مقدسي ، مهرماه ١٣٩٥ش ) بررسي شده و نويسندگان آن مقاله به بيان موضوعات غنائي موجود در اشــعار نواب پرداخته اند، اما يکي ديگر از موضوعات شعري نواب که خارج از دامنه مضامين سياسي است و در لابلاي اشعار سياسي وي ديده مي شــود، اشعاري اســت که در موضوع تصوف و عرفان سروده شده است .
جالب آن است که نواب هيچ قصيده يا شــعري ندارد که در آن به طور خاص در درون مايه تصوف و عرفان شــعر گفته باشد، بلکه حتي ديگر مضامين غنايي و غيرسياسي وي نيز همگي در لابلاي اشعار سياسي وي آمده اند ولي نواب آن گاه که از راز و نيازهاي عارفانه و افکار صوفيانه خود تعبير مي کند، به ناگاه زبان شعري وي نيز دچار اين تغييرات شگرف و بنيادين مي گردد.