خلاصة:
نظریه پردازان مختلف مراحل آغازین فرایند جهانی شدن را در دهها، صدها و حتی هزاران سال پیش جست و جو و شناسائی کرده اند. آنان پرشتاب تر و گستره شدن فرایند جهانی شدن را در دهه های اخیر می پذیرند ولی آن را بسیار قدیمی تر می دانند. فرایند جهانی شدن از جنبه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی قابل بررسی می باشد ولی آنچه که در این مقاله مد نظر می باشد جهانی شدن فرهنگی است. جهانی شدن فرهنگی عبارتست از شکل گیری و گسترش فرهنگی خاص در عرصه جهانی است. این فرایند موجی از همگونی فرهنگی را در جهان پدید آورد و همه خاص های فرهنگی را به چا لش می طلبد. فرایند جهانی شدن عامل اصلی خاص گرائی فرهنگی بشمار می آید. عده ای در این راستا با از دست دادن هویت سنتی پیش از جهانی شدن در قالب بنیادگرائی دینی، سیاسی، قومی ، ملی و ... بسیج پذیر می شوند و زیر لوای خاص گرائی های فرهنگی به مقا بله ورویارویی و یا شاید تطابق با این جهانی شدن فرهنگی می پردازند. به نظرمی رسد دراین وادی کسانی به سر منزل مقصود خواهندرسید که بتوانند به بازسازی هویت در تعادل جهانی شدن بپردازند وبتوانند با جوامع پلورالیستی کنونی متناسب گشته و امکان نوعی از سرزمینی کردن را در قالب گسترده جهانی برای خویش فراهم نمایند.
In this article in accordance with cultural globalization, cultural particular attitude, identity and reconstructing identity some discussions were done. Hence, the concept of identity in three stages of personal identity, social identity and national identity were surveyed. Research method used in this work is based on library archiving, internet surfing and virtual resources. Obtained results indicates that clearest and most perspicuous definitions about globalization is interpreted in Holy Ghoran and School inmate and define movement of human as a targeted effort which with the advent of humanity’s saver its path leads toward governance the poor people upon arrogant power
ملخص الجهاز:
از اين رو، در سايه جهاني شدن ، فرهنگي عام و جهاني پديد مي آيد که معطوف به اصول و ارزش ها و معيارهايي است که به علايق و تعلقات محلي ، قومي ، زباني، نژادي و ديني افراد بستگي ندارد و فقط به انسان (به خودي خود)، نظر دارد.
(گل محمدي , ١٦٣:١٣٨١) همراه باپديده جهاني شدن ، فرهنگ ها و گفتمان هاي خاموش و گمنام هم قسمتي از بازار نظام هاي معنايي را در دنيا به خود اختصاص داده و در گوشه و کنار جهان به معرض ديد علاقه مندان گذاشته مي شوند و چه بسيار خرده فرهنگهايي که تا پيش از اين زيرمجموعه اي از فرهنگ عمده جامعه به شمار مي رفتند اما در اين زمان در گوشه ديگري از دنيا طرفداراني يافته و عده اي هويت گم شده خويش را در نگاه به آنها يافته اند.
(بهرامي ,١٣٨٥) برخي نظريه پردازان مدعي هستند که واکنش فرهنگي در برابر فرايند جهاني شدن به هيچ روي صرفا انفعال، استحاله و تسليم نيست در بيشتر موارد واکنش فرهنگ ها با مقاومت و حتي مقابله پر تنش همراه است که معمولا در قالب توسل به عناصر هويت بخش زباني، ديني، قومي و نژادي نمود مي يابد.
اين جنبش ها که به ميزاني متفاوت از عناصر هويت بخش فرهنگي بهره برداري مي کنند مانند خاص گرايي پيشين براي مقاومت در برابر فرايند جهاني شدن و نظم جهاني موجود شکل گرفته اند.
از لحاظ فرهنگي هم در عين جهاني سازي فرهنگي ، فرهنگ ها و هويت هاي موجود را کنار هم قرار مي دهد که نتيجه آن نوعي نسبي شدن ، همزيستي و رقابت است .